⭕️باب
سيدعلي محمد شيرازي بنيانگذار فرقه ضاله ❌«بابيه» در شهر شيراز به دنيا آمد.
خواندن و نوشتن را به شيوه معمول زمانه خويش در شيراز آغاز كرد. هنوز كودك بود كه پدرش را از دست داد، به همين سبب روانه بندر بوشهر شد و تحت كفالت دايي اش قرار گرفت و مدتي را نزد يك مكتب دار كه از پيروان فرقه «شيخيه» بود، به كار آموختن پرداخت. و چون به سن رشد و بلوغ رسيد در كنار دايي خود به كسب و كار در «كمپاني ساسون» كه سهام و مالكيت آن متعلق به يكي از كلان سرمايه داران يهودي بغداد بود و در بندر بوشهر و بمبئي هندوستان به كار تجارت ترياك اشتغال داشت، پرداخت.
✴️آشنايي سيدعلي محمد شيرازي (باب) با خانواده يهودي و سرمايه دار ?«ساسون»تأثيرات مهمي در زندگي او گذاشت و وي را با كانونهاي مهم يهودي آشنا ساخت كه بنا به اعتقاد پاره اي از مورخين پايه هاي اصلي ادعاهاي او درباره «باب امام زمان بودن» و يا بنا به اعتقاد فرقه «شيخيه» ادعاي «ركن رابع» بودن او از همين ايام و در ارتباط با همين كانون ها شكل مي گيرد.
?«سيدعلي محمد شيرازي» (باب) كه دوران مكتب و تحصيلات مقدماتي خود در بوشهر را تحت نظر معلمي به نام شيخ عابد كه داراي اعتقادات متعصبانه «شيخيگري» و از پيروان شيخ احمد احسايي پيشواي بزرگ و بنيانگذار اين فرقه بود، گذرانده و در شمار معتقدان اين فرقه درآمده بود، با هدف تكميل معلومات خود، سفري هم به كربلا مي رود و در آنجا مدت زماني را در كلاس درس سيدكاظم رشتي پيشواي وقت «شيخيه» و جانشين شيخ احمد احسايي، مؤسس اين فرقه، حضور مي يابد.
سيدكاظم رشتي درسال 1259 مي ميرد و هيچ يك از شاگردان و خواص خود را براي جانشيني اش انتخاب نمي كند و چند روز قبل از مرگ خود، در حضور گروهي از مريدانش اعلام مي دارد كه بزودي حضرت صاحب الزمان يا به قول پيروان فرقه شيخيه، «ركن رابع» ظهور خواهد كرد و خود اداره امور مسلمين و جهان را به دست خواهد گرفت و جهان را به سمت قسط و عدل رهبري خواهد كرد.
زماني كه سيد كاظم رشتي از دنيا رفت، علي محمد شيرازي در بوشهر بود و همراه با دايي اش در خدمت تجار يهودي، بويژه تجارتخانه «ساسون» به كار فرآوري و آماده سازي ترياك اشتغال داشت. در آن زمان بيش از پنج سال بود كه «سيدعلي محمد» با يهوديان و تجارتخانه «ساسون» در ارتباط مستقيم بود. از اين روي اين ادعا كه سيدعلي محمد شيرازي به تشويق و اغواي يهوديان خود را جانشين سيدكاظم رشتي و پس از آن «باب» امام زمان خوانده است، دور از انتظار نيست.
✒️@kanoon_m_reyhaneh
سلام!
من آبانی ام. 25 آبان ماه.
خدا رو شکر می کنم که آبان ماه به دنیا آمدم؛ چون وقتی داشتم طالع بینی ام را می خواندم کلی تعریف توش بود و آخرش نوشته بود « خدای من ! او بی نظیر است !»
من رو می گفت..
چند وقت بود اینقدر ازم تعریف نشده بود.
کلا طالع بینی ها استادانه تمام خوبی ها و بدی های اخلاقی وشخصیتی متصور برای یک انسان را به گونه ای که حتی بدگویی هایش به دل بنشیند، برای همه ماه ها عنوان می کنند که متولدین هر ماهی از پای طالع بینی اش راضی بر می گردد.
وقتی عقل در یک جامعه به انحطاط رفت می شود این.
این که اختیار را از خودم بگیرم و بگویم چون آبانی ام کینه ای هستم. یا دوست دارم مرد باشم.
نه خیر من به زن بودن خودم افتخار می کنم. چه دلیل عقلی وجود دارد بر این که برج به دنیا آمدنم در خلقیات من تاثیر گذار است.
بله! دلایل عقلی وجود دارد بر این که زمانی که نطفه تشکیل می شود در هوشش به طور کلی و در سلامت جسم و روانش به طور کلی تاثیر گذار است.
مثل این که در فصل زمستان به دلیل سبکی بدن زن و مرد و کم تر بودن سموم در بدن، بچه شان باهوش تر و سالم تر می شود.
امام رضا علیه السلام هم در رساله ذهبیه ماه های بهمن و اسفند را ماه خوبی برای باردار شدن زن می داند.
عجیب است چرا ما داریم به قهقهرا می رویم. چرا عقلمان را تعطیل کردیم. چرا هر چیزی برای ما سریعا فرهنگ و ارزش و مد می شود.
چند وقتی است در یک برنامه پرطرفدار یکی از سوالات از میهمان برنامه این است که متولد چه ماهی هستی و بعد می پرسد متولد این ماه چه خصوصیاتی دارند!!!!
( اگه خدا بهم گفت: چرا مغروری؟ باید بگم چون من رو آبان ماه توی این دنیا آوردی پس بازخواست و مثقال ذره در کارنیست، خدا جونم.)
روایت رسول الله است که” الجنه تحت اقدام الامهات” یعنی بهشت زیر پای مادران است.
تعبیر زیرپای مادران بودن یک تعبیرمجازی است نه تعبیرحقیقی.
با توجه به مجازی بودن روایت رسول الله می توانیم بگوییم معانی زیر ازاین روایت وجود دارد:
معنای اول. بهشت جلوه جمال الهی است، جلوه رحمت الهی و جلوه مهر الهی. جلال خدا خودش را درجهنم نشان خواهد داد ولی جمال خدا در بهشت وچون زن بودن جلوه جمال الهی است لذا وجود زن تعبیر به بهشت الهی شده است. بهشت دارای مراتب است وچون جمال الهی دارای مراتب است لذا مقام زن بودن مرتبه ای از بهشت خداوند است و مقام مادر بودن مرتبه ای بالاتر. بدین معنا مادر را باید بهشت روی زمین بدانیم که تجلی گر جمال الهی است.
معنای دوم. خدمت به مادر ، راه رسیدن به بهشت است. بی تردید اعمال صالح زیادی هست که می تواند انسان را بهشتی بگرداند. شرافت مقام مادری بدان پایه است که رسول الله اختصاصا بهشت را زیر قدم های مادران توصیف کرده است. آدمی اگر به مادر خویش خدمت بورزد بهشتی خواهد شد. درباره بزرگان دینی خویش داریم حکایت هایی که عنوان کرده اند با خدمت به مادر خویش به مقامات بلند عرفانی رسیده اند.
معنای سوم.وجود مادر اصلا خودش بهشت است. بهشت جایی که آدمی به ارامش و آسایش خواهد رسید، جایی که حزن و اندوه وجود ندارد. وجود مادر تکیه گاه و پناهگاه آدمی است. سوال کنید از کسانی که مادر خویش را ازدست داده اند، می گویند احساس بی سرپناهی می کنیم، احساس بی پناهی. کدام عشق است که بی چشم داشت هرچه دارد فدای محبوب خویش می کند ؟ قطعا مادر چون مادر فرزند خویش را عین وجود خویش می داند.
معنای چهارم. بهشت درمقابل مقام مادری تواضع خواهد کرد. گاهی هست که انسان خاصی مشتاق رسیدن به بهشت است و گاهی دیگر هست که بهشت مشتاق دیدن انسان خاصی است. روایت رسول الله است که بهشت مشتاق دیدار سلمان فارسی ، ابوذرغفاری ، عمّار یاسر و مقداد بن اسود است. مقام مادری عظیم است چرا که بهشت مشتاق دیدار اوست و دربرابر کسی که هستی اش را ، عمرش را، جوانی اش را، فدا می کند تا فرزند خویش به خود ببالد و بزرگ بشود فروتنی خواهد کرد.
معنای پنجم. مولانا در مثنوی معنوی با تاویل تمثیل گونه روایت رسول الله معنایی دیگر کرده است. جِنان به معنی بهشت است ولی جَنان به معنی قلب است. مولوی گفته است منظور رسول الله اینست که بهشت زیر قدم های قلب توست. اگر با دل خویش به سوی خدا بیایی خواهد پذیرفت ولی اگر فقط به زبان بگویی فایده ندارد. ننگرم در تو، درآن دل بنگرم/ تحفه او را آر، ای جان در برم/ با تو او چون است هستم من چنان/ زیر پای مادران باشد جنان. بی مناسبت نیست که بگوییم مادر قلب خانه است لذا اگر با مادر خویش به سوی خدا بروی تورا خواهد پذیرفت.
نویسنده: دکتر میثم امانی
منبع:http://mastaneh3.blogfa.com/post/216
مادر خودم همیشه می گوید بهشت زیر پای مادران است یعنی ؛ مادر است که فرزند خود را بهشتی یا جهنمی می کند با تربیت درست یا غلطش.
و من این تعبیر را دوست دارم. کلید رفتن به بهشت مادر است. مادر پسر نوح جهنمی بود!
این که دام آب می خورد و با خوردن گوشت آن باید دام های زیادی را پرورش داد و این برای محیط زیست بد است.
قدیم ها گفته اند شکم سیر از گرسنه خبر ندارد.
یکی نیست بگه آخه با این گرونی و گوشت بالای چهل هزار تومن یه خانواده متوسط در هر ماه چند کیلو گوشت می تونه بخوره. بخواد هم نمی تونه بخوره.
شاید ایشان فکر کرده اند همه روزی حداقل ربع کیلو گوشت مصرف می کنند. نه جانم!
و این که اسلام خیلی مسائل رو گفته و برخی با توجه به علم روز بر خلاف اون رو می گن.
بعد از آسیب هایی که می بینند پی به حرف اسلام می برند.
خام گیاه خواری یه رژیم غلطی است که برخی به ضررش پی برده اند. وقتی که دید چشمشون رو از دست دادند. وقتی دیدند دندون هاشون کامل خراب شد و …
بدن به همه مواد مغذی نیاز داره و یکی از این مواد گوشته که به توصیه اسلام عزیز خوردن گوشت در فاصله های کمتر از سه روز مکروه و نخوردن گوشت بیشتر از چهل روز باز هم مکروه است.
و چه دقتی دارد اسلام که نوع گوشت را هم معلوم می کند. به نظر اسلام گوشت گوسفند بهترین گوشت است.