عبداله کودک چند ساله کربلاست. او هنوز به حد بلوغ نرسیده بود و در خیمه گاه با زنان به سر میبرد.
هنگامی که متوجه حمله دشمن به امام حسین علیه السلام گردید، از خیمه بیرون دوید و به کنار امام رفت و در کنار عمویش ایستاد. حضرت زینب سلام الله علیها او را دنبال کرد و به او رسید. خواست تا او را برگرداند ولی عبدالله گفت به خدا قسم از عمویم جدا نمی شوم.
ناگهان یکی از ملعونان لشکر یزید شمشیر خود را به سمت امام پایین آورد. عبدالله در این هنگام دستش را پایین آورد تا ضربه را از عمویش دور سازد ولی دست مبارکش تا پوست قطع گردید و فریاد کودک بلند شد.
امام حسین علیه السلام عبدالله را در آغوش گرفت و به سینه چسبانید و این چنین گفت:« ای فرزند برادرم! به آن چه بر تو رسیده صبر کن و آن را به حساب خیر بگذار؛ چرا که خداوند تو را به پدران صالحت ملحق خواهد کرد.»
در نهایت عبدالله به دست حرملة بن الکاهل به شهادت رسید.
السلام علی عبدالله بن الحسن بن علی الزکی
برگرفته از کتاب یاران شیدای حسین نوشته استاد مرتضی آقا تهرانی