255 تقسیم بر 5
امروز بچهکم امتحان ریاضی داشت.
دیشب از او پرسیدم 255 تقسیم بر 5 چند می شود.
روی کاغذ نوشت.
بعد گفت خوب 5 تا 5 تا می شود 25 تا . گفتم بعدش. کمی دیگر فکر کرد.
حوصله ام سر رفت. بگو بعدش چی میشه…
انگار هول شد…
خوب مامان… خوب…
خوب چی…(با صدای بلند)
نگاهم می کرد و با مدادش باز می کرد.
با عصبانیت رفتم توی آشپزخانه…
یک ربع گذشت…
صدای بچهکم بود. مامان میشه 51
از خودم، از او خجالت کشیدم. با بی صبری و عصبانیتم مغزش را قفل کرده بودم.
با مهربانی جواب را زودتر از او می شنیدم.
عکس مات و نامفهومم را روی سینی استیلی که در حال شستنش بودم، دیدم.
یاد معلم ریاضی قصه های مجید افتادم.
نظر از: ریاحی [عضو]
سلام
آخی نازی
خدابرات نگه داره
چه تعبیر جالبی
بچهکم;-)
پاسخ از: ریاحی [عضو]
خوش حال میشم به وبلاگ ما هم سر بزنید
http://bazigaran-haghighi.kowsarblog.ir/
کاش بودیم آن زمان کاری کنیم / از تو و طفلان تو یاری کنیم
کاش ما هم کربلایی می شدیم / در رکاب تو فدایی می شدیم
پاسخ از: ریاحی [عضو]
سلام مادر مهربون
موفق باشید
مادرا هم معلم هم پزشک هم مهندس هم …هر کاری بگویید در خانه انجام میدهند آچار فرانسه بگو مادر بگو …
http://maedeh.kowsarblog.ir/
پاسخ از: ریاحی [عضو]
نظر از: Mim.Es [عضو]
پاسخ از: ریاحی [عضو]
جالب و کوتاه و زیبا بود
بچه ها این دوره از ما باهوشتر وبازیگوشترند …خب هر سلیقه یه طبع و یه شیوه برخورد دارد که باید کشف کرد
موفق باشید عزیز
http://maedeh.kowsarblog.ir/
پاسخ از: ریاحی [عضو]
نظر از: مریم [بازدید کننده]
آخی عجب بچهکی
پاسخ از: ریاحی [عضو]
فرم در حال بارگذاری ...