گاهی که این کلیپ های عجیب و غریب از سخنرانی ها و افاضات تلویزیونی برخی از خطبا و مصاحبه کنندگان را می بینم و می شنوم، همین ها که بسیاری از آنها در آپارات و یوتیوپ هست و برخی هم در شبکه های بیرونی برای تمسخر منتشر می شود و بلافاصله در گوشی های ایرانی به عنوان جک و طنز ظاهر می گردد، واقعا شرمنده می شوم. می دانم که برخی به آن مطالب باور دارند و پاره ای هم از آنها به عنوان طنز استفاده می کنند و در هر حال، رندان خرسواری می کنند.
یک نکته مهم این است که آثار منفی این مطالب بر روی عقلیت جامعه چیست و روی ذهن مردم چه تأثیری دارد؟ تصوری که از دین و جامعه دارند، تصوری که از حیات و زندگی و رستگاری دارند، تصوری که از آینده دارند، تصوری که از دانش و به خصوص دانش تجربی دارند، همه اینها بسیار مهم است. بیشتر اینها، کارش یا دست کم نتیجه اش زدن ریشه علم در جامعه است. در واقع، فهم واقعی مردم هدف گرفته شده و جهالت ترویج شده است.
این که آدمی با دیدن اینها ناامید می شود، صرفا به خاطر بیماری شخصی و روحی و زدگی و خستگی سالیان دراز در دیدن اینها نیست، بلکه به این دلیل است که آدمی با دیدن اینها فکر می کند، دست کم در بخش مهمی از جامعه، گفتمانی غلبه دارد که اجازه تفکر و اندیشیدن و ابتکار و خلاقیت علمی را از عموم مردم در یک جامعه می گیرد. وقتی جامعه از این زاویه مرد، و گوش دل به حرف های عجیب و غریب داد، دیگر نباید انتظار تحولی را داشت.
حتی اگر شماری از رهبران جامعه مایل به تحول علمی باشند این اتفاق نخواهد افتاد. آنها ممکن است هر از چندی مطالبی بگویند، اما مطالب منفی و ضد علم، هر صبح و شام در گوش مردم خوانده شده و آثار شگفت آن در فهم و رفتارشان خود را نشان می دهد.
ما نیاز به آن داریم تا جنبشی همگانی برای حمایت از عقل و خرد، از دانش و پژوهش، از خلاقیت و ابتکار، از فهم و درایت، از حکمت از هر آنچه عاقلانه و مستدل است، راه بیندازیم. برای این کار باید
سازوکار مناسبی را به لحاظ تربیتی و آموزشی در همه جا فراهم آوریم.
مراکز ترویج دانش و علم در همه جا باید با سازوکار مناسب و موثر ایجاد شود. باید وجه مردمی دانش را تقویت کرد.
باید دانش موجود را چندان ترویج کرد که ذهن و دل توده های مردم را پر کند و آنان را از اطراف سخنان غیرسودمند بپراکند.
آنها باید چنان تربیت شوند که وقتی پای سخنرانی و نطق ناطقی نشستند، از او انتظار شنیدن مطالب عالمانه داشته باشند و اجازه ندهند تا مطالب غیر واقعی و حتی تمسخر آمیز بیان کند.
حالا چطور می شود تفکر جامعه را علمی کرد، چگونه می شود علم را ترویج کرد؟ چگونه می شود علم را توده ای و عمومی کرد؟ چطور می شود مردم را از دام کسانی نجات داد که انتظارشان از مردم تصدیق تمام مدعیات آنهاست که خودشان با خودشان هم سخت بر سر آنها اختلاف دارند؟
البته که مردم نیاز به آموزش دارند، اما آنان، پیش از هر چیز باید یاد بگیرند که تنها حرف عالمانه را بپذیرند. آنها نباید با داستان و قصه سرگرم شوند یا خود را سرگرم کنند. هنر قصه و حکایت امر دیگری است، اما آنجا که بحث تقویت عقل و اندیشه و انتقال علم و دانایی است، باید محتوا عالمانه و شکل ارائه آن هم دقیق باشد.
در این زمینه، بیش از همه صدا و سیما باید مراقب خود باشد که منشأ انتشار بسیاری از این کلیپ های خنده دار است.
اگر کسی در فکر علمی کردن جامعه است، اگر قرار است تفکر در جامعه ریشه بدواند، اگر قرار است تحولی صورت گیرد، اگر بناست علم و تمدن زنده و پویا شود، باید ترویج علم تبدیل به یک گفتمان غالب شود. با انتخاب چند نخبه و درست کردن چند مدرسه از تیزهوشان، و غفلت از باقی مردم، راه اشتباه رفته ایم. تازه هم آنان را که انتخاب می کنیم به سرعت از دست می دهیم. علم باید برای همه ارزشمند باشد. باید باور داشت که همه مردم قدرت فهم مسائل علمی را دارند، مشروط به آن که موانع برطرف شده، آموزش ببینند و یاد بگیرند که نباید زیر را بافته ها بروند
(استاد رسول جعفریان)@jafarian1964