این مسلم است که یزید تصمیم برای گرفتن بیعت از امام حسین علیه السلام را داشته است و باید گفت دخالت یزید در تمام مراحل واقعه عاشورا قطعی است.
ولی یافتن ردپای کسانی که در این واقعه دخالت مستقیم یا غیر مستقیم داشتند، بسیار مهم است.
از آغاز ورود پیامبر اسلام تا سال 60 هجری تاریخ سیاسی اسلام در برخورد با شبکه اهل کتاب مراحلی را گذرانده است.
1) از سال ورود پیامبر تا سال دوازدهم هجرت، مسلمانان رابطه تعریف شده ای با اهل کتاب یهود و نصارا داشتند. با توجه به آیاتی از قرآن و بر اساس سیره نبوی همه مسلمانان خود را مکلف می دانستند که از هر گونه اختلاط و صمیمیت با اهل کتاب پرهیز نمایند.
2) از آغاز خلافت عمر یعنی از سال دوازدهم هجری تا سال بیست و پنج هجرت یعنی پایان خلافت عثمان، خط قرمز ممنوعیت ارتباط با شبکه اهل کتاب شکست می شود و ارتباط با اهل نفاق از یهود و نصارا به مرز اختلاط و صمیمیت می رسد و یهودیان ومسیحیان به ظاهر مسلمان جزء یاران نزدیک خلیفه به شمار می آیند.
3) در دوران حکومت معاویه روند نزدیکی به شبکه اهل نفاق یهود و نصارا شتاب بیشتری پیدا ی کند. معاویه دست اهل کتاب به ظاهر مسلمان چون ابوهریره کعب الاحبار را باز می گذارد و آنان اقدام به جعل احادیث می کنند. هم چنین یهودیان و مسیحیانی که حاضر نبودند مسلمان شوند با همان شناسنامه یهودیت و مسیحیت به حساس ترین پست ها گمارده شدند. مثلاً سرجون مسیحی را بر پست مشاورت سیاسی و سمت مشاورت به وزارت مالیه یعنی اقتصاد گمارد.
چنان چه بعد از معاویه وقتی یزید آگاه شد که کوفه در حال شورش عمومی است با مشورت سرجون مسیحی عبیدالله را به فرماندهی کوفه انتخاب می کند.
قطعا در نامه کوتاه صدور فرمان بیعت یا شهادت امام حسین علیه السلام این سرجون مسیحی که به یزید خط می دهد.