ولادت حضرت قمر بنی هاشم مبارک!
روزی شعر من امشب دوبرابر شده است
چون که سرگرم نگاه دو برادر شده است
چون که بانوی کلابیه پسرآورده
چشم وا کن پدر خاک قمر آورده
هر که از قافله فطرسیان جامانده
نظرش خیره به گهواره سقا مانده
زور بازوی تو بی حد و عدد خواهد بود
بعد از این ام بنین ام اسد خواهد بود
با وجود تو زمین حیدر دیگر دارد
کعبه جا دارد اگر باز ترک بردارد
از در خانه او پا نکشیدم هرگز
چون حسینی تر از عباس ندیدم هرگز
ماه ذی الحجه که عباس به حج عازم شد
همه بر کعبه ولی کعبه به او محرم شد
در طوافش سخن از عقل فراتر میگفت
در حقیقت لک لبیک برادر میگفت
این ابالفضل که از قبله فراتر میرفت
مرتضی بود که بر دوش پیمبر میرفت
علی اکبر به ثنا گویی او می آید
چقدر منبر کعبه به عمو می آید
خطبه خواند و همه را محو صدای خود کرد
در حقیقت همه را قبله نمای خود کرد
گفت این خانه که حق آمد و ایجادش کرد
مسجدی بود که بابای من آبادش کرد
کاشف الکرب تویی خنده ارباب تویی
پدر خاک علی و پدر آب تویی
روی چشم تو بود جای حسن جای حسین
هست ما بین دو ابروی تو بین الحرمین
پیش خورشید و قمر سایه تو سنگین است
و فقط محضر زینب سر تو پایین است
ساقی ما چه شرابی چه سبویی دارد
بنویسید رقیه چه عمویی دارد
صحبت از مردی تو کار بنی هاشم بود
نام تو در دل میدان رجز قاسم بود
زور بازوی علی ریخته در بازویت
ذوالفقاری نبود تیز تر از ابرویت
تیغ چرخانده ای و پیش تو طوفان هیچ است
لشکری پیشت اگرآمده میدان هیچ است
وسط جنگ زمین را به زمان دوخته ای
فن شمشیر زنی را ز که آموخته ای
ای جوان پیر رهت کیست از آن شاه بگو
اشهد ان علی ولی الله بگو
او علمدار حسین است ببخشید مرا
مدح او کار حسین است ببخشید مرا
نظر از: پشتیبانی کوثر بلاگ [عضو]
نظر از: رحیمی [عضو]
بسیار خوشحال شدم با این تصویر زیبا
موفق باشید
پاسخ از: ریاحی [عضو]
فرم در حال بارگذاری ...
از در خانه او پا نکشیدم هرگز
چون حسینی تر از عباس ندیدم هرگز