بررسی روایی علم حضرت زهرا علیها السلام
#- ایام شهادت بی بی دو عالم حضرت زهرا سلام الله علیها تسلیت باد
# - بررسی روایی علم حضرت زهرا علیها السلام
بسمه تعالی
روزى پيامبر صلى الله عليه وآله رو به يارانش كرد و فرمود: «ما خير للنساء؟» چه چيزى براى زنان از همه بهتر است؟
ياران ندانستند در جواب چه بگويند. على عليه السلام به سوى فاطمه عليها السلام آمد و اين مطلب را به اطلاع او رسانيد. بانوى اسلام گفت: چرا نگفتى: «خَيْرٌ لَهُنَّ أَنْ لَا يَرَيْنَ الرِّجَالَ وَ لَا يَرَاهُنَّ». از همه بهتر اين است كه نه آنها مردان بيگانه را ببينند و نه مردان بيگانه آنها را.
على عليه السلام بازگشت و اين پاسخ را به پيغمبرصلى الله عليه وآله عرض كرد؛ پيامبر صلى الله عليه وآله فرمود: چه كسى اين پاسخ را به تو آموخت؟ عرض كرد: فاطمه عليها السلام. فرمود: «إِنَّهَا بَضْعَةٌ مِنِّي» او پاره وجود من است. (1)
بيان و رفع شبهه
فاطمه زهرا عليها السلام علم داشت كه فدك به او بازگردانده نمى شود پس چرا آن را مطالبه كرد؟
بسيارى در تفسير اين حديث كه پيامبر فرمود: «فاطمه عليها السلام پاره اى از وجود من است» گفته اند كه اين بدين معناست كه فاطمه عليها السلام پاره اى از روح پيامبر صلى الله عليه وآله و علم و دانش و اخلاق و ايمان و فضيلت او نيز بوده و پرتوى از آن خورشيد و شعله اى از آن مشكات محسوب مى شود.
ممكن است اين سؤال پيش بيايد كه با توجه به روايات، كه جايگاه علمى فاطمه عليها السلام را به روشنى تبيين و تثبيت مى نمايد، چگونه است كه ايشان در حالى كه علم داشت فدك را به او باز نمى گردانند، آن را از ابوبكر مطالبه كرد؟ و چرا ابوبكر او را از حق خودش محروم نمود؟
در ابتدا براى وصف مقام علمى و جايگاه دانشى آن حضرت به نقل روايتى از كتاب عيون المعجزات از جناب سلمان و از عمار بسنده مى كنيم كه: فاطمه عليها السلام اميرمؤمنان عليه السلام را ندا داد و فرمود:
«يا عَلى! أدن لِأحدّثك بما كان وَ بما هُوَ كائِن وَ بما لَمْ يَكُن إلى يَوْم القيامَةِ حِيْنَ تَقومُ النّاس» (2)
على جان! نزديك بيا تا از رخداد هاى گذشته و حال و آينده و آنچه تا روز رستاخيز رخ خواهد داد، به شما خبر دهم!
و نيز در همين كتاب عيون المعجزات، ضمن حديثى از خود آن حضرت آمده است:
«وَ أَنَا مِن ذلِكَ النّور أعْلمُ ما كان وَ ما يَكُون وَ ما لَمْ يَكُن إلى يَوم القيامَةِ حِيْنَ تَقومُ النّاس» (3)
و من از همان فروغ محمّدى هستم، و رخداد هاى گذشته و حال و آينده و آنچه را تا روز رستاخيز رخ خواهد داد، مى دانم.
اين روايت را مرحوم صدوق در كتاب هاى خويش نظير عيون و علل الشّرايع و معانى الْأخبار و… آورده است.
افزون بر اين، رواياتى با همين مضمون از پيشوايان اهل بيت عليهم السلام رسيده كه گواه همين امر است، مانند روايت «أنَّ الْأئِمَّةَ حُجَجُ اللّهِ عَلى خَلْقِهِ وَ فاطمةُ حُجة اللّه عَلَيْهِم» (4).
و يا حديثى كه فاطمه عليها السلام را پاره تن وجود پيامبر صلى الله عليه وآله مى خواند و خشنودى و خشم او را خشنودى و خشم خداوند عنوان مى كند. (5)
روشن است كه اين ملازمت و هماهنگى خشنودى و خشم خدا با او، نيازمند علم و دانش به همه چيز هايى است كه خداى را خشنود و يا خشمگين مى كند، و باز در شكوه دانش و خِرد و جايگاه والاى علمى فاطمه عليها السلام همين بس كه چنين حجم عظيمى از دانش و معنويت از راه آموزش هاى عادى و شناخته شده به دست نخواهد آمد.
و اما؛ موضوع خشم و آزردگى وجود گران قدر زهرا عليها السلام، به دليل غصب خلافت شرعى اميرمؤمنان عليه السلام بود، و جريان غصب فدك نيز در جهت تضعيف اقتصادى آن بزرگوار و در تنگنا قرار دادن او دنبال شد، چرا كه آن حضرت در آن شرايط بحرانزا نخستين منتقد و بزرگ ترين مخالف جريان خلافت غاصب و زورمدار بود، و نيز مى دانيم كه زهرا عليها السلام پس از آنكه جريان سقيفه شأن نزول و داستان فرود آيه قُربى بر پيامبر صلى الله عليه وآله و آنگاه فراخواندن دخترش فاطمه عليها السلام و اعطاى فدك به او را انكار نمود، از راه ارث پدرى، آن را مطالبه نمود، چرا كه موضوع دفاع از حق و بازپس گرفتن آن از غاصب و ظالم، نه تنها كارى شرعى و اخلاقى كه گاه لازم و واجب است، هم چنان كه بر غاصب نيز بازگرداندن حقوق ديگران واجب است. (6)
——————————–
1) حلية الاولياء، ج 2، ص 40
2) بحارالانوار، ج 43، ص8.
3) بحارالانوار، ج 43، ص8.
4) بصائر الدرجات في فضائل آل محمد صلى الله عليهم، جلد 1، صفحه 63 - بحار الأنوار، جلد 26، صفحه 249 – 248
5) خصائص نسائى، ص 35؛ صحيح بخارى، ج 5، ص 21.
6) فضائل و مصائب حضرت زهرا عليها السلام، تألیف حضرت آيت الله العظمى روحانى (دام ظله)، ص 32 - 35
نظر از: ریاحی [عضو]
فرم در حال بارگذاری ...