بررسی عفو و بخشش در اجتماع از دیدگاه قرآن و روایات (مؤلف: سمیرا نوروزی)
بررسی عفو و بخشش در اجتماع از دیدگاه آیات و روایات
سمیرا نوروزی*
چکیده
مباحث اخلاقی از جمله موضوعاتی هستند که نقش کلیدی در زندگی بشر داشته و با زوایای مختلف حیات انسانی ارتباط مستقیم دارند. در عصر حاضر، با توجه به نحوه ی تعامل انسان ها با یکدیگر و در گیری هایی که در زندگی روزمره ی آن ها رخ می دهد، یکی از مباحث اخلاقی که بررسی آن می تواند از تنش های موجود در جامعه تا حد بسیاری بکاهد، موضوع عفو و بخشش بویژه در زندگی اجتماعی است و جواب به این سوال که آیات و روایات عفو و بخشش را در زندگی اجتماعی چگونه بیان می¬کند. عفو در منابع علم اخلاق به ویژه آیات و روایات به معنی در گذشتن و بخشودن در هنگام قدرت، بدون سرزنش شخص خاطی وبا احسان نمودن در حق اوست. در روایات وارد شده از پیامبر اکرم(صلوات الله علیه) و ائمه ی معصومین(علیهم السلام) از صفت عفو با عناوین بهترین خوی در دنیا و آخرت، بزرگترین فضیلت، ارزشمندترین خصلت و… یاد شده است. همچنین آیات و روایات فراوانی بر آثار مثبت عفو در اجتماع تأکید ورزیده اند. در حقیقت به نظر می رسد دلیل عمده ی توصیه های اکید به عفو در اخلاق اسلامی ، علاوه بر تأثیر این صفت انسانی در رشد و تکامل فردی،آثار نیک آن در رشد و بالندگی اجتماع است. با این مطالب اهمیت عفو و بخشش در زندگی اجتماعی روشن می شود. به این منظور، نخست به تبیین حدود عفو در زندگی اجتماعی پرداخته شده و در این راستا عفو ممدوح توضیح داده شده است. در ادامه، به آثار مثبت عفو و بخشش اشاره شده است و همچنین از دیگر مسائل مورد بحث در این تحقیق، راهکارهای علمی و عملی تحصیل صفت عفو است. بنابر این، آنچه از بررسی عفو و بخشش در زندگی اجتماعی انسان به دست می آید این است که اعمال عفو در تمامی ابعاد در جامعه، عامل آرامش، حل اختلافات و بقای جامعه ای با روابط مسالمت آمیز می باشد.
واژگان کلیدی: عفو، مدارا، اجتماع، روابط اجتماعی، حدود عفو، تأثیرات عفو ، آیات و روایات.
مقدمه
مباحث اخلاقی از جمله موضوعاتی هستند که نقش کلیدی در زندگی بشر داشته و با زوایای مختلف حیات انسانی ارتباط مستقیم دارند. در عصر حاضر، با توجه به نحوه ی تعامل انسان ها با یکدیگر و در گیری هایی که در زندگی روزمره ی آن ها رخ می دهد، یکی از مباحث اخلاقی که بررسی آن می تواند از تنش های موجود در جامعه تا حد بسیاری بکاهد، موضوع عفو و بخشش بویژه در زندگی اجتماعی است. ارزشمند ترین و جامع ترین منابعی که چگونگی و محدوده ی عفو و بخشش را برای ما روشن می سازند، آیات و روایات موجود در این زمینه می باشند. پس با بررسی آنها این موضوع روشن می شود و می توان راهکارهای بهتری ارائه داد. همچنین با آشکار شدن فضائل و آثار و برکات عفو و بخشش در اجتماع، افراد جامعه به بهره بردن از این صفت پسندیده ترغیب خواهند شد. اهداف اصلی این تحقیق عبارتند از: بیان حدود و شمول و آثار و برکات عفو در زندگی اجتماعی و همچنین بیان بسترها و راهکارهای مناسب برای تحصیل صفت عفو. ثمره ی علمی تحقیق پیش رو این است که با استفاده از آن میتوان مرز بین حوزه ی عفو و مدارا را از محدوده ی تساهل و تسامح ناروا باز شناخت. از سوی دیگر، دستیابی به مدارا و گذشت نیازمند تحقق زمینه های عقیدتی، اخلاقی و روانی در فرد و جامعه و بکارگیری راهکارهای مناسب است. در این میان، توجه به آثار مثبت این صفت، از مؤثرترین عوامل دستیابی به آن می باشد که همه ی این موارد در این تحقیق شرح داده شده اند.
از نظر کاربردی نیز عفو و بخشش از موضوعاتی است که منحصر به یک مؤسسه یا ارگان نمی باشد بلکه برای به وجود آمدن روابط صحیح و مسالمت آمیز بین افراد جامعه باید فرهنگ عفو و بخشش در تمام جامعه عملی شود.
موضوع عفو و بخشش یکی از پر زاویه ترین موضوعات است و پرداختن به همه ی جوانب آن در گنجایش یک تحقیق نیست. برخی منابع مانند کتاب « گذشت عالی ترین کرامت انسانی» ( ترجمه ی کتاب العفو، نوشته ی جعفر بیاتی، مترجم: حبیب روحانی) به طور اختصاصی به بررسی عفو پرداخته اند.
همچنین بخش هایی از کتاب های اخلاقی از قبیل: «قلب سلیم» (عبدالحسین دستغیب)، «اخلاق در قرآن» جلد٣ و «زندگی در پرتوی اخلاق» (ناصر مکارم شیرازی) ، زیبایی اخلاق(حسین انصاریان) ، اخلاق(ترجمه کتاب الاخلاق ، نوشته عبدالله شب بر ، مترجم:محمد رضا جباران) و … به بیان عفو وبخشش اختصاص داده شده است.
از جمله کتابهای حدیثی در این رابطه، می توان به کتابهایی چون «اصول کافی» (جلد٢، باب العفو، نوشته محمد یعقوب کلینی)، «محجه البیضاء» (جلد٥، باب فضیله العفو، نوشته ی محسن فیض کاشانی)، «جامع السعادات» (جلد١، باب العفو، نوشته ی محمّد مهدی نراقی) و… اشاره نمود.
این تحقیق به روش کتابخانه ای انجام شده است، به این ترتیب که به وسیله ی بررسی مدارک از طریق آیات و روایات و منابع و متون کتابخانه هابه رشته ی تحریر د آمده است. فیش برداری نیز به صورت دستی و فصل ها به صورت توصیفی کار شده اند.
این تحقیق دارای سه قسمت است که قسمت اول شامل مفهوم عفو، فضائل عفو و بایدها و نبایدها در عفو است. در قسمت دوم به بررسی آثار منفی ترک عفو و آثار مثبت عفو و بخشش در اجتماع پرداخته شده و در قسمت سوم برخی از بسترها و راهکارهای علمی و عملی تحصیل صفت عفو بیان شده است.
1. عفو و حدود و شمول آن در اجتماع
1.1 مفهوم عفو
عفو در اصل به معنای صرف نظر کردن و رها نمودن است، از این رو، در مورد صرف نظر کردن از عقوبت گناه «عفاعنه» به کار می رود. از آن جا که رها کردن و بی توجهی به یک عبارت، موجب نابودی آن می شود، این واژه به معنی محو و نابودی نیز به کار رفته است. در مورد پشم و موی حیوان که بی توجهی و عدم پیرایش آن موجب تکثیر و افزایش آن می گردد عفو معنای تکثیر می دهد و به معنای نموّ و افزایش نیز به کار رفته است. در عبارت قرآنی « حَتّی عَفوا و قالُوا» به همین معناست. عفا به معنی خاک نیز آمده است. چنین معنایی از این جهت است که به خاک توجهی نمی شود.
در تعریف عفو عباراتی گفته شده که ما در زیر به ذکر برخی از آن ها می پردازیم:
« عفو آن است که برای شخصی حقی از قبیل قصاص یا جریمه گرفتن ثابت شود و این شخص از حق خود بگذرد و از آن صرف نظر کند. »
« عفو ضد انتقام است و آن اسقاط حق خود از قبیل قصاص یا جریمه می باشد. »
« حقیقت عفو این است که شخص گناهکار را چشم پوشی و اغماض کرده و به ظاهر او را ملزم به خطا و گناهش ننمایی و از آنچه به تو رسیده است از اهانت و ضرر و ناراحتی، از باطن و قلب ببخشی و اضافه بر اینها، او را نیکویی و خوبی روا بداری. »
حال که مفهوم واژه ی عفو مشخص شد بر آنیم که به طور مختصر به بیان ویژگی های عفو کامل و واژه های نزدیک به عفو و صفات اخلاقی مربوط به آن در قرآن کریم بپردازیم.
1.1.1 ویژگی های عفو حقیقی
اوّلین ویژگی عفو حقیقی این است که باید به هنگام قدرت بر انتقام باشد. اگر شخصی قدرت بر انتقام نداشته باشد و به دلیل ضعف و ناتوانی از او درگذرد، عفو گفته نمی شود.
از دیگر ویژگی های یک عفو حقیقی این است که عفو کننده در عین گذشت از خطا کننده حق سرزنش او را هم از خود نفی کند و او را صفح نماید. زیرا سرزنش، ملامت و تندی، نوعی کیفر و مجازات محسوب می شود. همان طور که حضرت علی (علیه السلام) فرموده اند: «التّقریعُ أحد العُقوبَتَین ».
ویژگی سوّم این است که فرد مؤمن در عفو خود اوج گیرد و به سرزنش نمودن اکتفا ننماید، بلکه بدی دیگران را با دعا و احسان نمودن به آن ها پاسخ دهد.
خداوند متعال در آیه ای خطاب به پیامبر اکرم (صلوات الله علیه) می فرماید: « إدفَع بِالَّتی هِیَ أَحسنُ السَّیِّئَة نَحنُ أَعلَمُ بِما یَصِفونَ» ؛ آزار و بدی ها را به آنچه نیکوتر است دفع کن و ما ]جزای[ گفتار آن ها را بهتر می¬دانیم.
یعنی بدی هایی را که از منکران و ظالمان می بینی با نیکی تلافی کن و از بین خوبی ها خوبتر را انتخاب کن و منتها درجه ی طاقت خود را در احسان به ایشان مبذول بدار.
1.1.2 واژه های نزدیک به عفو
- صفح
این واژه در لعت به معنای: ١. پهنا و کناره ی هر چیز، ٢. پهلوی مردم، ٣. رخسار مردم، ٤. روی گرداندن و اعراض کردن از چیزی، ٥. در گذشتن از گناه و خطای کسی آمده است.
معنی صفح، از عفو رساتر است زیرا علاوه بر گذشت کردن، معنای نکوهش نکردن را نیز در بر دارد.
صفح مرتبه ای بالاتر از عفو بوده و به معنای فراموش کردن خطا و هیچ پنداشتن آن است. یعنی صفحه ای جدید برای روابط گشودن.
لذا خداوند متعال فرموده است: « فأعفُوا و اصفَحوُا حَتّی یأتی اللهُ بِأَمرِهِ »؛ ببخشید و درگذرید تا حکم حق برسد.
- غفران
غفر در لغت به معنای پوشاندن و مستور کردن آمده است. غَفَر اللهُ غُفراناً یعنی خداوند گناهان او را مستور و پنهان کرد. بنابر این غفران گناه به معنای مستر و ناپدید کردن آن است . « فَیَغفِرُ لِمَن یَشآءُ وَ یُعَذِّبُ مَن یَشآءُ… »؛ خداوند گناهان را به نفع کسی که بخواهد می پوشاند و آن که را که خواهد عذاب می کند.
غفران گاهی به گذشت ظاهری اطلاق می شود، هرچند در باطن گذشت و ستر نیست. مانند معنای غفران در این آیه: « قُل للَّذینَ ءامَنوا یَغفِرُوا للَّذینَ لا یرجونَ أَیّامَ اللهِ لِیَجزیَ قَوماً بِما کانُوا یَکسِبوُن »؛ به کسانی که ایمان آورده ان بگواز کسانی که به روزهای] پیروزی [خدا ایمان ندارند در گذرند، تا ]خدا [گروهی را به آنچه مرتکب شده اند مجازات کند.
« وَ إِن تَعفوُا وَ تَصفَحوُا وَ تَغفِروا فَإِنَّ اللهَ غَفورٌ رَحیم »؛ و اگر ببخشید و در گذرید و بیامرزید، به راستی خداوند آمرزنده ی مهربان است. پشت سر هم آمدن کلمات عفو، صفح و مغفرت در این آیه بیانگر این مطلب است که گرچه عفو کردن و سرزنش نکردن مهم است، ولی نادیده گرفتن خطا به طور کامل مهم تر است. همچنین غفران، مرحله ی بالاتر از آن دو بوده و آخرین مرحله ی بخشش محسوب می شود.
پس تفاوت عفو و غفران این است که عفو به معنای در گذشتن و ساقط کردن عذاب است اما مغفرت به معنای پوشاندن جرم و خطا، برای محافظت از عذاب، شرمندگی و رسوایی است.
- اغماض
غمض در لغت به معنای چشم روی هم گذاشتن و چشم پوشی آمده است که به طور استعاره به تساهل و تغافل گفته می شود. تغافل یعنی شخصی چیزی را می داند و به آن آگاهی کامل دارد ولی از روی مصلحت و بنا بر در نظر گرفتن شرایط خاص، خود را غافل و بی خبر نشان می دهد و به گونه ای برخورد می کند که طرف مقابل تصور کند او از موضوع بی خبر است.
1.1.3 صفات اخلاقی مرتبط با عفو
- حلم
واژه ی حلم در لغت چنین معنا شده است: کنترل کردن نفس از شدت هیجان خشم و غضب. و در اصطلاح عبارت است از: صبر و استقامت در برابر امور محرّک خشم. بنا بر این می توان گفت: حلم، مفهوم بردباری، صبر زیاد و یا حوصله ی بیشتر را در بر دارد و از انسان های بردبار تعبیر به حلیم می شود. «إِنَّ إِبراهیمَ لَحَلیمٌ أَوَّهٌ مُّنیبٌ» ؛ همانا ابراهیم بسیار بردبار، نرم دل و باز گشت کننده [به سوی خدا] بود.
- کظم غیظ
کظم در لغت به معنای بستن سر مشکی است که از آب پر شده باشد. غیظ، حالت خشم غضب شدید و هیجان فوق العاده ی روحی حاصل از آن را گویند که با مشاهده ی ناملایمات به انسان دست می دهد.
به طو کلی کظم غیظ کنایه از حالت کسی است که درون او از خشم و غضب پر شده باشد، سپس از عکس العمل خودداری کند و خشم خود را فرو برد. از همینجا تفاوت کظم غیض با حلم مشخص می شود. چرا که حلم، حالتی از آرامش نفس است به کیفیتی که غضب از متأثر ساختن آن عاجز باشد و در واقع عبارت است از دفع غضب پیش از عارض شدن آن بر نفس. اما کظم غیظ عبارت است از فرو بردن و کنترل کردن خشم، یا رفع غضب پس از عارض شدن آن بر انسان.
- رفق و مدارا
رفق به معنای نرمی در گفتار و رفتار است. کسی که از خشونت و عصبانیت دوری می کند و برلدر مؤمن خود را مورد عفو خود قرار می دهد، بدیهی است که فضای خوبی را برای دوستی و مهربانی بوجود آورده است و به این وسیله، صفت عفو را به صفت نرمش و مدارا ضمیمه میسازد. مدارا یعنی اینکه انسان با مردم با ملایمت رفتار کند و آزار آن ها را تحمل نماید. بنابراین، لازمه ی مدارا با مردم این است که انسان از گناه دیگران درگذرد و خطای آن ها را ببخشد.
1.2 فضائل عفو
عفو به عنوان یکی از صفات اخلاقی ارزشمند، دارای فضیلت ها و امتیازات بزرگی می باشد. روایات زیادی از پیامبر و اهل بیت ایشان در باب فضیلت عفو وارد شده از آن جمله: از پیامبر صلوات الله علیه روایت شده است که: « العَفوُ أَحَقُ ما عمل بِه »؛ گذشت سزاوارترین چیز است که به آن عمل شود.
امام علی علیه السلام می فرمایند: « العَفوُ أَعظَمُ الفَضیلَتیَنِ »؛ گذشت بزرگترین فضیلت است. همچنین امام صادق علیه السلام می فرمایند: « ثَلاثٌ مِن مَکارِمِ الدُّنیا و الآخِرَهِ: تعَفو عَمَّن ظَلَمَکَ وَ تَصِلُ مَن قَطَعَکَ وَ تَحِلُم إذا جُهِلَ عَلَیکَ »؛ سه چیز از ضیلت های ارزشمند دنیا و آخرت است: بخشیدن کسی که به تو ستم کرده است، پیوستن به کسی که از تو بریده است، بردباری ورزیدن هرگاه نسبت به تو رفتار جاهلانه ای شود.
امیر المؤمنین علی (علیه السلام) در حدیث دیگری می فرمایند: « العَفوُ تاجُ المَکارِمِ» عفو و گذشت تاج مکارم اخلاقی است. می دانیم که تاج نشانه ی عظمت و قدرت است و هم زینت و بر بالاترین عضو بدن یعنی سر قرار داده می شود. این تعبیر نشان می دهد که عفو و گذشت در میان فضاءل اخلاقی موقعیت خاصی دارد .
مهم ترن دلیل فضیلت عفو این است که یکی از اسامی و صفات خداوند متعال است. امام سجاد (علیه السلام) در حال راز و نیاز با پروردگارش عرض می کند: « أَنتَ الَّذی سَمَّیت نَفسَکَ عَفوّ، فَأفوا عَنّی » خدایا تو آن کسی هستی که خود را عفو کننده نامیده ای، پس از گناهان و تقصیرات من در گذر.
فضیلت دیگر آن این است که یکی از سنت های پیامبران و رسولان و از صفات ائمه است. امام صادق (علیه السلام) در بیان این فضیلت فرموده است: « العَفو عِندَ القُدرَةِ مِن سُنَنِ المُرسلینُ وَ المُتَّقینَ »؛ عفو کردن هنگام قدرت روش انبیاء و پرهیزگاران است.
حضرت محمّد (صلوات الله علیه) سرور تمام انبیاء و فرستادگان می باشند. این صفت به بهترین شکل در وجود ایشان تجلی یافته بود و پس از آغاز شدن در سیره ی آن حضرت، در رفتار اهل بیت و ائمه ی اطهار ادامه پیدا کرد. امام صادق علیه السلام می فرمایند: « إنّا اهل بیت مروّتنا العفو عمّن ظلمنا»؛ ما خانواده ای هستیم که عفو ستمکاران خوی ما است. همچنین فضیلت دیگر عفو این است که به انسان عزت می بخشد و او را محبوب خداوند قرار می دهد و عیب خطاکاران را می پوشاند و آنان را صلاح می کند. این امر ما را به یاد رحمت خدا و اخلاق شرافتمندانه ی او می اندزد. رسول خدا فرموده اند: « قالَ موسی یا ربّ ایَّ عِبادِکَ اَعَزَّ علیک؟ قالَ الَّذی اذا قَدَرَ عَفا »؛ حضرت موسی عرض کرد: پروردگارا کدامیک از بندگانت نزد تو عزیز ترند؟ خداوند فرمود: کسانی که در حال اقتدار عفو و گذشت کنند.
1.3 باید ها و نباید های عفو
حوزه ی مدارا وعفو بسی گسترده است. در مسائل شخصی به ویژه در معاشرت و همزیستی اجتماعی که در تقابل با حقوق دیگران نیست، اصل بر تسامح و نرمش و مدارا و عفو و گذشت است از این رو، توسل به خشونت و شدّت، جز به هنگام ضرورت تجویز نشده است. امام علی (علیه السلام) به یکی از مأمورانش دستور می¬دهد: « جایی که جز درشتی به کار نیاید، درشتی پیش گیر»
از این رو در مقام عمل، موارد نرمش و عفو و مدارا به مراتب بیشتر و گسترده تر از موارد شدّت و خشونت است. اگر به دیده ی دقت بنگریم، حتّی در مواردی که شدّت و قاطعیت لازم است، باید به حدّ ضرورت اکتفا شود. برای نمونه، در اجرای حدود ومجازات های اسلامی، نمونه هایی از عفو وانعطاف وجود دارد از جمله: تشویق به عفو در مورد حق النّاس، عفو مجرم در صورت توبه قبل از صدور حکم در حقوق الهی، حق عفو برای حاکم در مورد اقرار و …
با توجه به اهمیّت این موضوع به بیان این نکته پرداخته شده وموارد هر یک ذکر میشود:
1.3.1 عفو ممدوح
مواردی که عفو و گذشت دربارة آنها جایز و چه بسا لازم و ضروری است از این قرار است:
- حقوق شخصی (اعم از جانی و مالی)
از تحلیل و جمع بندی نصوص دینی و تأمّل در سیره ی پیامبران و امامان می توان دریافت که محدوده ی تسامح و عفو و مدارا در امور شخصی وحوزه ی شدّت عمل و قاطعیّت درباره ی مسائل مربوط به اصول و ارزسهای دینی و دفاع از حق وعدالت است، درشتی و تندی در مورد اوّل، کاری ناپسند و غیر اخلاقی بوده و تسامح و انعطاف در مورد دوّم، عین مداهنه و سازشکاری است.
عفو از حقوق شخصی شامل دو بخش جانی و مالی می شود که اینک به تفضیل به آن پرداخته خواهد شد:
الف)عفو در حکم قصاص
خداوند در قرآن می فرماید:«یا اَیُّهَا الَّذینَ ءامَنُو کُتِبَ عَلَیکُمُ القِصاصُ فِی القَتلی اَلحُرُّ بِالحُرِّ وَ العَبدُ بِالعَبدِ وَ الاُنثی بِالاُنثی فَمَن عُفیُ لَهُ مِن اَخیهِ شَیءٌ فَاتِّباعٌ بِالمَعرُوفِ وَ اَداءٌ اِلَیهِ بِاِحسانٍ ذلِکَ تَخفیفٌ مِن رَبِّکُم وَ رَحمَةٌ فَمَنِ اعتَد بَعدَ ذلِکَ فَلَهُ عَذابٌ اَلیمٌ »؛ ای کسانی که ایمان آورده اید حکم قصاص در مورد کشتگان، بر شما مقرر شده است: آزاد در برابر آزاد و برده در برابر برده و زن در برابر زن، پس اگر کسی از سوی برادر( دینی) خود، چیزی به او بخشیده شود (و حکم قصاص تبدیل به خون بها گردد، ولیّ مقتول) باید از راه پسندیده پیروی کند؛ (شرایط پرداخت کننده را در نظر بگیرد) و او نیز به نیکی دیه را (به ولیّ مقتول) بپردازد (و مسامحه نکند)؛ این، تخفیف و ر حمتی است از ناحیه ی پروردگار شما و کسی که بعد از آن تجاوز کند، عذاب درد ناکی خواهد داشت.
در تفسیر این آیه آمده است که:« فمن عفی له من اخیه شیء» مراد از کلمه ی موصول (من ـ کسیکه ) آن است که مرتکب قتل شده و عفو از قاتل تنها در حق قصاص است، در نتیجه مراد از کلمه ی (شیء) همان حق است و اگر (شیء) را نکره آورده برای این بوده که رأفت آنان را به نفع قاتل برانگیزد و نیز بفهماند در عفو لذتی است که در انتقام نیست.
ب) عفو در مورد حقوق مالی
خداوند متعال جایگاه والای عفو در مورد حقوق مالی را-که مربوط به خودش است- اینگونه بیان می کند:
« و إِن طَلَقتوهُنَّ مِن قَبلِ أَن تَمَسُّوهنَّ وَ قَد فَرَضتُم لَهُنَّ فَریضَهٌ فَنِصفُ ما فَرضتُم إلّا أَن یَعفُونَ أَو یَعفوا الَّذی بِیَدِهِ عُقدَهُ النِّکاحِ وَ أَن تَعفُوا أَقرَبُ لِلتَّقوی… ».
این آیه ی شریفه درباره ی احکام طلاق نازل شده است؛ به این ترتیب که « وقتی طلاق پیش از زناشویی انجام شود، بر مرد واجب است که نصف مهریه را به همسرش پرداخت کند اما اگر خود زن یا ولی او که اجازه ی نکاح به دستش بوده است، نصف مهریه را به مرد ببخشد، این نیز از او ساقط می شود». سپس خطاب به مردان فرموده است: « گذشت کردن شما (و پرداخت تمام مهریه به زن) به تقوی نزدیک تر است». در این قسمت از آیه که اشاره به نزدیک بودن صفت عفو به تقوی دارد یک نکته ی ظریف اخلاقی نهفته است. به طور مسلّم کسی که از حق شرعی خود صرف نظر کند، آمادگی و توانایی بیشتری برای پرهیز از حرام کسب می کند. سرانجام خداوند فرموده است: «…وَ لا تَنسوا الفَضلَ بَینَکُم إِنَّ اللِه بِما تَعمَلونَ بَصیرٌ »؛ بزرگواری را میان یکدیگر فراموش نکنید زیرا خداوند به آنچه انجام می دهید بیناست.
این جمله مردم را به احسان بوسیله ی بخشیدن مهریه و آسان گرفتن کار تشویق می کن. به این صورت که مرد تمام مهریه را به همسرش بدهد، زوجه نیز کار را سبک گرداند و مهریه را ببخشد.
- عفو لغزش های مؤمنین (اعم از خویشان و برادران دینی)
از زیبایی های بسیار مهم اخلاقی و حسنات باطنی، چشم پوشی از ستم قابل گذشتی است که کسی از روی جهل و تعصب و کینه و خشم و حسادت و تنگ نظری به انسان روا داشته است. بی تردید هر انسانی در معرض کینه و خشم و تنگ نظری و حسد خویشان و آشنایان و دیگر مردمان است. اگر بخواهد در مقام انتقام بر آید، زیان و ضررش از ستمی که دیده بیشتر است چون باید گناهی مانند گناه ستم کنندگان انجام دهد تا آرام شود. ولی اگر طبق سفارش خداوند در قرآن گذشت پیشه کند، هم خشنودی خدای متعال را جلب کرده و هم به پاداش عظیم حق دست یافته و هم از ضرر و زیان انتقام که محصول تلخ کینه و خشم است در امان مانده است.
خداوند متعال هم در قرآن بر این موضوع تأکید کرده است: « وَلا یَأتَلِ اُولُوالفَضلِ مِنکُم و السَّعَةِ أَن یُؤتُوا اولِی القُربی و المَساکینَ و المُهاجرینَ فی سبیلِ اللهِ ولیَعفُوا وَ لیَصفحُوا أَلا تُحِبُّونَ أن یَغفِرَ اللهُ لَکُم وَ اللهُ غَفورٌ رَحیمٌ »؛ صاحبان ثروت و سرمایه داران شما نباید از دادن مال به خویشاوندان خود و بینوایان و مهاجران در راه خدا دریغ ورزند و باید عفو کنند و گذشت نمایند. مگر دوست ندارید که خدا بر شما ببخشاید؟ و خدا آمرزنده ی مهربان است.
- عفو در خانواده
یکی دیگر از موارد عفو و بخشش در حقوق خانوادگی می باشد که عفو و گذشت در چنین مواردی بر انتقام جویی که باعث از هم پاشیدن کانون خانواده می گردد مقدم است.
بی تردید انسان، در قبال تربیت صحیح خانواده ی خود مسئول است امّا قرآن کریم تأکید میکند که در برابر رفتار نادرست آنان، نباید شدّت عمل نشان داد بلکه میباید در عین قاطعیت و حفظ ارزشها، از شیوه ی عفو و محبّت و گذشت در امر تربیت استفاده کرد.
« یا اَیُّها الَّذینَ آمَنوا إِنَّ مِن اَزواجِکُم وَ أَولادِکُم عَدُوّاً لَکُم فَاحذروهُم وَ إِن تَعفُوا وَ تَصفَحُوا وَ تَغفِرُوا فَإِنَّ اللهَ غَفُورٌ رَحیمُ »؛ ای کسانی که ایمان آورده اید بعضی از همسران و فرزندانتان دشمنان شما هستند، از آنها بر حذر باشید و اگر عفو کنید و صرف نظر نمایید و ببخشید (خدا شما را می بخشد) چرا که خداوند بخشنده و مهربان است.
- عفو نسبت به کافران و دشمنان
پیشوایان اسلام، معلمان اخلاق و ادب بوده اند و تا آنجا که موجب تقویت ستم و ستمگر نشود و حق و عدالت پایمال نگردد، حتی نسبت به کافران و سرسخت ترین دشمنان خود، شفقت و مهربانی و گذشت داشته اند.
خداوند در آیه ای به مؤمنان توصیه میکند که حتی از لغزش کافران و منکران قیامت نیز (اگر مفسده نداشته باشد) بگذرند و کار آنها را به خدا واگذارند: « قُل لِلَّذینَ ءامَنُوا یَغفِرُوا لِلَّذینَ لا یَرجُونَ اَیَّامَ اللهِ لِیَجزِیَ قَومًا بِما کانُوا یَکسِبُونَ »؛ به مؤمنان بگو: کسانی را که امید به ایّام خدا [روز رستاخیز] ندارند مورد عفو قرار دهند تا روزی که خداوند هر قومی را به اعمالی که انجام می داند خبر دهد.
- عفو در هنگام قدرت
عفو و مجازات، هر کدام جای ویژه ای دارد. در جایی که انسان قدرت بر انتقام و مقابله به مثل دارد، اگر راه عفو را پیش می گیرد، از موضع ضعف نیست. این گونه عفو، سازنده است.
در زمینه ی اهمیت عفو در زمان قدرت، روایاتی وارد شده است از جمله اینکه:
پیامبر اکرم (صلوات الله علی و آله) می فرمایند:
شایسته ترین انسان ها به عفو کردن از دیگران، کسی است که توانایی اش بر عقوبت، بیشتر از دیگران باشد.
حضرت علی (علیه السّلام) نیز طی سخنانی فرموده اند:
« أَحسَنُ افعَالِ المُقتَدِرِ العَفوُ»؛ بهترین کارهای شخص قدرتمند، گذشت است.
امام حسین (علیه السّلام) می فرمایند:« أنَّ أعفَی النّاسِ مَن عَفا عِندَ قُدرَتِةِ »؛ با گذشت ترین مردم کسی است که در زمان قدرت داشتن گذشت کند.
امام صادق (علیه السّلام) در حدیثی گذشت نکردن در هنگام قدرت بر انتقام را عملی زشت و ناپسند میداند:«ماأقبَحَ الانتِقامَ بِأهلِ الأقدارِ »؛ چه زشت است انتقام گیری قدرتمندان.
- عفو زیر دستان
امام علی (علیه السّلام) در زمان حکومت مصر به مالک اشتر می فرماید:« ولا تَکونَنَّ عَلَیهِم سُبَعاً ضاریاً»؛ نسبت به آنان حیوان درّنده ای مباش که خوردنشان را غنیمت شماری، در ادامه ی این نامه می فرماید: زیرا مردم دو گروهند: یا برادر دینی تواند یا همنوع تو، که از ایشان لغزش سر میزند و در معرض درد و گرفتاری ها قرار دارند و دانسته و ندانسته خلاف میکنند، بنا براین همانگونه که خود دوست داری خداوند تو را ببخشاید و از خطاهایت در گذرد تو نیز آنان را ببخش و از خطاهایشان در گذر … از بخشش و گذشت هرگز پشیمان مباش و از کیفر دادن خوشحالی نکن.
مسئولان جامعه باید به روش پیامبر اکرم (صلوات الله علیه و آله) و ائمه (علیهم السّلام) اقتدا نمایند و لغزش هایی را که جنبه ی خیانت و جنایت ندارند و از افراد تحت سرپرستی آنها سر زده، مورد عفو و بخشش خود قرار دهند، به گونه ای که در رشد زیر دستان مؤثر باشد و باعث حقیر شدنشان نشود.
- عفو عذر خواهنده
آنچه گفته شد از استحباب عفو و احسان راجع به عفو ابتدایی است یعنی ستم کشیده بدون درخواست ستم کننده او را ببخشد. اما اگر ستمگر شرمگین شده و از ستم دیده پوزش بخواهد و عذر خواهی کند لازم است عذرش را بپذیرد و از او در گذرد.
پیامبر اکرم (صلوات الله علیه و آله) راجع به پذیرفتن عذر دیگران فرموده است: « اِقبَلُوا العُذرِ مِن کُلِّ مُتُنَصِّل مُحِقّا کانَ أو مُبطِلاً فَمَن لَم یَقبَل فَلا نا لهُ شَفاعی »؛ پوزش پذیر باشید از هر پوزشی، خواه درست باشد یا نادرست و هر که نپذیرد شفاعت من به او نرسد.
امام سجّاد (علیه السلام) نیز فرموده اند: « إِن شَتمکَ رَجُلٌ عَن یَمینکَ ثُمَّ تَحَوَّل إِلی یَسارک فَأعتَذِر إِلیکَ فَاقبَل مِنهُ» ؛ اگر کسی از سمت راستت به تو دشنام داد، سپس برای عذر خواهی به سمت چپ تو آمد، عذرش را بپذیر.
1.3.2 عفو مذموم
قانون الهی عفو نسبت به همه ی انسان های خطاکار به طور یکسان اجرا نمی شود. اگر قرار باشد هر گناه و لغزشی مورد عفو و بخشش قرار گیرد، نظام جامعه ی اسلامی مختل و متشنج می شود. موارد نهی شده از عفو و گذشت عبارتند از:
- حدود و حقوق الهی
شرع مقدس، عفو و اغماض را محدود به جرم هایی ساخته است که مشمول حدّ شرعی و قصاص نباشد. عفو در اجرای حدود الهی در صورت اجتماع شرایط، موجب اخلال نظام است. از این رو خداوند در سوره ی توبه می فرماید:« الزَّانِیَةُ وَ الزَّانِی فَاجلدُوا کُلَّ وَاحِدٍ مِّنهُما مِائَةَ جَلدَةٍ وَلاتَأخُذکُم بِهِما رَأفَةٌ فِی دِینِ اللهِ اَن کُنتُم تُؤمِنوُنَ بِاللهِ وَ الیَومِ الاخِرِ و لیَشهَد عَذابَهُما طآئَفَةٌ مِنَ المُؤمِنینَ »؛ هر یک از زن و مرد زناکار را صد تازیانه بزنید و نباید رأفت و محبت کاذب نسبت به آن دو، شما را از (اجرای) حکم الهی مانع شود، اگر به خدا و روز رستاخیز ایمان دارید باید گروهی از مؤمنان مجازاتشان را مشاهده کنند.
حضرت محمّد (صلوات الله علیه و آله) می فرماید:« تَجاوَزوا عَنِ الذَّنبِ ما لَم یَکُن حَدَّا »؛ از گناه تا زمانی که مستوجب حدّ نباشد، در گذرید. این حدیث به طور واضح بیان می کند که درست است باید از گناهان دیگران چشم پوشی کرد و آنها را مورد عفو قرار داد، ولی وقتی شخصی گناهی مرتکب شده که باید بر آن حد جاری کرد در این جا عفو و گذشت جایز نیست.
- حقوق دیگران
عفو در اموری که مربوط به خود شخص باشد، روا وجایز است. زیرا به سایر افراد جامعه ارتباط چندانی ندارد امّا نمی توان از ظلمِ ستمگری در حق مظلومان یک جامعه گذشت، یا توهینی را که نسبت اهل کرامت و عزّت شده است، نادیده گرفت. حتّی خداوندی که عفو و گذشت در ذاتش نهفته است، حقّ الناس را سخت می گیرد و می فرماید:« الَّذینَ یَلمِزونَ مُطَّوِّعینَ مِنَ المؤمنینَ فِی الصَّدقاتَ وَ الَّذینَ لا یَجِدُونَ الِّا جُهدَهَم فَیَسخَرون مِنهُم سَخِر اللهُ مِنهُم وَ لَهُم عَذابٌ أَلیمٌ »؛ کسانی که از مؤمنانی که به میل خود صدقات (مستحبی) می دهند، عیب جویی می کنند و کسانی را که (در انفاق) جز به اندازه ی توانشان نمی یابند، مسخره می کنند، (بدانند که) خداوند آنان را به ریشخند می گیرد و برایشان عذابی دردآور خواهد بود.
- دشمنان وتوطئه گران منافق
گاهی در جامعه افراد و جریاناتی نقشه ی برانداختن حکومت اسلامی را در سر می پرورانند و دست به
اقدامات عملی می زنند و یا با اشاعه ی شایعات در جامعه ایجاد اضطراب و تزلزل می کنند. در این مورد، قرآن کریم دستور می دهد که در صورت ادامه ی این شیوه، برخورد سخت و دور از تسامح صورت گیرد. « لَئِن لَم یَنتَهِ المُنافقونَ وَ الَّذینَ فی قُلوبِهِم مَرَضٌ وَ المَرجِفونَ فِی المَدینهِ لَنُغرینَّکَ بِهِم ثُمَّ لا یُجاورونَکَ فیها الّا قلیلا* مَلعونینَ أَینَما ثُقِفوا اُخِذوا وَ قُتِّلوا تَقتیلا »؛ اگر منافقان و کسانی که در قلب هایشان بیماری هست و نیز کسانی که اخبار دروغ در مدینه پخش می کنند دست از کارشان بر ندارند ما تو را ضدّ آنان می شورانیم و بر آنان مسلط می کنیم. سپس جز مدت کوتاهی نمی توانند کنار تو در این شهر بمانند* از همه جا ترد می شوند و هر جا که یافته شوند گرفته خواهند شد و به سختی به قتل خواهند رسید.
همچنین شیوه¬ی برخورد حضرت علی (علیه السلام) با خوارج قابل تأمل است. حکومت علوی تا زمانی که مخالفان و منافقان اقدامی در جهت براندازی آن انجام نداده بودند با آنان مدارا نمود ولی آنگاه که در صدد اقدام عملی بر آمدند به شدت با آنان برخورد کرد.
در حدیثی از امام علی علیه السلام آمده است: « جازِ بالحَسَنَةِ وَ تَجاوَز عَنِ السَیِّئَةِ ما لَم یَکُن ثَلَماً فِی الدّینِ أو وَهناً فی سلطانِ الِاسلامِ »؛ نیکی ها را به نیکی پاداش ده و از بدی ها صرف نظر کن مادام که لطمه ای بر دین یا سستی بر حکومت اسلامی وارد نمی کند.
- ظالم جائر و افراد پست
عفو و گذشت در مورد دشمن، مخصوص زمانی است که خطر جدیدی از طرف او، احساس نشود و امر اصلاح در تربیت او، مؤثر واقع گردد، امّا در جایی که هنوز از طرف دشمن احساس خطر می شود عفو و بخشش او را جسورتر می کند و در ستمگریش راضی و خوشنود می سازد. همچنین اسلام تأکید می کند مبارزه باید تا آخرین مرحله ی پیروزی ادامه یابد. در احادیث اسلامی نیز به این استثنا اشاره شده است، اشاراتی پر معنی و لطیف از جمله در حدیثی از امیر المؤمنین علی (علیه السّلام) می خوانیم:« العَفوُ یُفسِدُ مِنَ اللَّئیمِ بِقَدرِ أصلاحِهِ مِنَ الکَریمِ »؛ عفو و گذشت افراد لئیم وپست را فاسد می کند به همان اندازه که افراد با شخصیت را اصلاح می نماید.
2. آثار عفو در اجتماع
2.1 آثار منفی ترک عفو
ترک عفو واصرار بر انتقام زیان های متعدّدی به دنبال دارد از جمله این که:
2.1.1 کینه ورزی
کسی که او را خشم می گیرد اگر به قوت ایمان صبر کرد و آتش خشم خود را خاموش نمود، دلش آلودگی پیدا نمی کند و همچنین اگر نتوانست صبر کند و توانست تلافی کند ، پس آن هم دلش از آتش خشم آزاد است ولی اگر صبر نکرد و تلافی هم نتوانست کند پس آتش خشم در دلش جای گرفته و دشمنی و نفرت و کینه ی طرف مقابل در دلش پیدا می شود واگر این حالت در دل مستقر شود زیانهایی دارد ، که عبارتند از: حسد ، غیبت ، تهمت ، خیانت ، تحقیر ، قطع رابطه و … . روشن است که تمام این اعمال ناپسند و حرام است.
بیماری های روانی و سلب آرامش و حبط اعمال
غضب سرچشمه ی بسیاری از گناهان بزرگ است و حالت غضب خطرناکترین حالات انسانی است که اگر کنترل نشود، عقل را از بین برده و شخص را به جنون و دیوانگی می کشاند.
کسی که فاقد روحیه ی سماحت و گذشت است، بر اثر کوچکترین برخورد، خشمگین شده و خود را درگیر نزاع و کشمکش با افراد می کند، نه تنها آسایش زندگی از او سلب می شود بلکه گرفتار بسیاری از گناهان و لغزش ها وگاه جنایاتی بزرگ می گردد که تا ابد در آتش ندامت آن خواهد سوخت. امام علی (علیه السّلام) می فرمایند:«الحَقودُ مُعذبُ النَّفسِ، مُتَضاعَفُ الهَمِّ» ؛ جان کینه توز در عذاب است و اندوهش دو چندان.
2.1.2 ایجاد دشمنی و فروپاشی جامعه
بدیهی است که افراد جامعه ی انسانی دارای طبیعت ها و اندیشه های گوناگون و آداب و درک و شعور های متفاوت می باشند و این خود باعث وجود اختلاف و تنش ها می شود و راهی برای رهایی از پیامدهای این اختلافات وجود ندارد مگر صبر و سازش وگذشت و چشم پوشی و بی اعتنایی به بد رفتاری خطاکاران ، اما تندخویی و سخت دلی مایه ی دشمنی و انگیزه ی انتقام گیری می شود و این ها هم در آیه ی١٥٩ آل عمران از پیامبر نفی شده زیرا خداوند فرموده است: « رحمت خدا باعث شد که تو با مردم با نرمی رفتار کنی و اگر تند خو و سخت دل بودی از گرد تو متفرق می شدند».
2.2 فوائد و برکات عفو وبخشش در اجتماع
زندگی انسان به تنهایی مشکل است . جز با معاشرت و برقراری ارتباط با همنوع، سهل و آسان نمی شود. برای هر نوع معاشرت و رابطه، آدابی وجود دارد که ناگزیر باید آن آداب معاشرت را آموخت.
یکی از نکاتی که در بحث آداب معاشرت می گنجد این است که در یک جامعه ی انسانی و اسلامی، افراد نسبت به یکدیگر وظایف متقابل بر عهده دارند.
از جمله حقوقی که در اکثر روابط انسانی باید رعایت شود، عفو، صفح و نادیده گرفتن لغزش های یکدیگر است. انسان با چشم پوشی از خطای اطرافیان خود آنها را شرمنده می سازد و دشمنی شان را خنثی می کند و چه بسا عفو و گذشت انسان چراغ هدایت دیگران می گردد و علاوه بر این عامل جلب محبت دل هاست و دیگران را نسبت به انسان خوشبین و وفادار می سازد.
2.2.1 از بین رفتن کینه ها و ایجاد محبت در اجتماع
ادامه ی حیات انسانی مبتنی بر عفو و گذشت است، زیرا اگر همه ی مردم در استیفای حقوق خویش سخت گیر باشند و از کوچکترین لغزشی چشم پوشی نکنند، زندگی تلخ شده و روح صمیمیت از میان جامعه رخت بر می بندد و همکاری و تألیف میان افراد غیر ممکن است.
عفو کردن از ستم های جزئی موجب تقویت نظام اجتماع است زیرا عفو سبب زیادی محبت است و آن نیز سبب تقویت اجتماع است.
در حدیثی از رسول گرامی اسلام آمده است: « تَعافوا تَسقُطُ الضَغائِنُ بَینکُم» ؛ یکدیگر را عفو کنید که دشمنی ها و کینه ها را از بین می برد.
بنابراین، گسترش فرهنگ عفو موجب رواج اخلاق و تربیت دینی در اجتماع شده و از بروز کینه ورزی و حس انتقام جویی میان اعضای جامعه جلوگیری می کند. خصوصا اگر خطاها به صورت ناخواسته و غیر عمدی باشند که در این صورت، گذشت و عفو بسیار ارزشمند و اخلاقی است.
2.2.2 تبدیل دشمنی ها به دوستی ها
معمولا هرگاه کسی بدی کند انتظار مقابله به مثل دارد اما هنگامی که می بیند طرف مقابل او با خوبی و نیکی مقابله می کند، از رفتار خود شرمنده می شود و برای شخص مقابل عظمت قائل می شود. اینجاست که سرد ی دشمنی و تنفر به گرمی محبت و صمیمیت می گراید و این از آثار عفو و احسان است.
خداوند در قرآن کریم می فرماید: « وَ لا تَستَوِی الحَسَنَة وَ لا السَّیَّئَةَ ادفَع بِا لَّتی هِی اَحسَنَ فَاِذا الَّذی بَینکَ وَ بَینَهُ عَداوَةٌ کَاَنَّهُ وَلیٌّ حَصیمٌ» ؛ هرگز نیکی و بدی یکسان نیست؛ بدی را با نیکی دفع کن ناگاه (خواهی دید) همان کسی که میان تو و او دشمنی است، گویی دوستی گرم و صمیمی است. جذب افراد به دین در برابر افرادی که مردم را به خدا دعوت می کنند، افراد بی تفاوت و نا اهلی نیز پیدا می شوند که اگر مبلغ دین با سعه ی صدر با آنان برخورد نکند توفیقی حاصل نمی شود. به یقین مدارا و خوش خلقی پیامبر بزرگ اسلام و اولیای دین و توده ی مسلمانان در طول تاریخ، از مهمترین دلایل گسترش اسلام جواب مردم به دینداری بوده است. برای مثال روزی که پیامبر بر مشرکان مکه پیروز شد با بیان مهر آمیز ( لا تُثریبَ عَلیکُم الیَومَ) فرمان عفو عمومی صادر نمود. نتیجه ی این عفو کریمانه این شد که مردم دسته دسته به اسلام گرویدند. ( وَ رَاَیتَ النّاسَ یَدخُلُونَ فی دینِ اللهِ افواجاً).
2.2.4 عزّتمندی و محبوبیت
از دیگر آثا مثبت عفو و مدارا با مردم کسب محبوبیت و عزت در میان آنهاست چرا که درگیری با اهلان و انتقام جویی نشانه ی کوته فکری و عدم تسلط بر نفس می باشد و آدمی را در نظر مردم پست و بی ارزش می کند و در مقابل، بردباری و بزرگواری به او شخصیت و عظمت می بخشد. از این رو امام صادق (علیه السلام) می فرمایند: « اگر می خواهی گرامی و محترم باشی نرم خو باش و اگر می خواهی خوار و ذلیل باشی خشونت روا دار ».
حضرت رسول اکرم (صلوات الله علیه و آله) می فرمایند: « عَلَیکُم بالعفوِ، فَاِنَّ العفوَ لا یَزیدُ العَبدُ الاّ عزّاً فَتَعافوا یُعَزُّکُم اللهُ» ؛ بر شما باد گذشت، زیرا گذشت جز بر عزت بنده نیفزاید. از هم بگذرید تا خدا به شما عزت دهد.
3. بسترها و راهکارهای تحصیل صفت عفو
3.1 بستر های جریان عفو و بخشش
3.1.1 خانواده
زمانی که انسان نطفه ای بیش نیست، از اخلاق و حالات روحی مادرش تأثیر می پذیرد. غم ها و شادی های مادر، شجاعت و شهامت او، حالت غضب و بر افروختگی های او، همه و همه آثار خود را در فرزند به جا می گذارند. بنابراین چه بهتر که کودک از فردی متولد شود که دارای روحیه ی عفو و گذشت می باشد تا این صفت همچنان در کودک باقی بماند.
اما پس از تولد کودک، دامن پر مهر پدر و مادر نیز می تواند استعداد های درونی افراد را بپروراند و به آنها درس عزت نفس، شهامت و عفو و گذشت دهد و کلیه ی سجایای انسانی را به او بیاموزد.
زیرا این دوران بهترین فرصت برای فرا گرفتن حقایق علمی و رشد دادن عقل و تجربه است. همانطور که بهترین زمان برای بنیان گذاری پایه های اخلاق و پرورش صفات حمیده در کودک است.
3.1.2 اجتماع
یکی دیگر از عوامل نیرومندی که در روان بشر نقش مهمی ایفا می کند محیط اجتماعی و روابط عمومی است. هر گاه انسان در اجتماعی قدم بگذارد که زندگی مردم آن بر محور مسالمت، انسان دوستی، انس و الفت و سایر عواطف انسانی می چرخد، تحت تأثیر ضوابط آن اجتماع قرار می گیرد، با آنها مدارا و سازش می کند و فرد با گذشت و مهربانی می شود. اما اگر وارد جامعه ای شود که انسانیت معنای واقعی خود را از دست داده است، طبق قانون جنگل عمل می کند و نسبت به انسان ها بی رحم و سنگدل می شود. بنابر این، اجتماع سالم یا ناسالم بر افراد تاثیرات مثبت یا منفی می گذارد.
3.2 راهکارهای تحصیل صفت عفو
برای تحصیل تمام صفات اخلاقی یا ریشه کن کردن رذائل، دو راه علمی و عملی وجود دارد که از این دو راه برای به دست آوردن صفت اخلاق عفو ومقابله با حسّ انتقام جویی، نیز بهره برد.
3.2.1 راهکارهای علمی
منظور از راه های علمی، این است که انسان با به کارگیری اندیسه و تعقّل خود، این صفت را کسب کند از جمله راه های کسب صفت عفو عبارتند از:
- مقایسه و سنجش آثار عفو و انتقام
بهترین راه برای درمان صفت رذیله ی انتقام جویی و صعود به اوج فضیلت عفو و گذشت در درجه ی اوّل، تفکر درباره ی پیامد هر یک از این دو صفت است، هنگامی که انسان ببیند عفو و گذشت چه برکاتی در دنیا و آخرت دارد و چگونه سبب قدرت و آبرو و عظمت نزد خلق و خالق می شود و انسان را از بسیاری از مشکلات زندگی و دردسرهای فراوان می رهاند و به او محبوبیّت نزد مردم و خدا می دهد، در حالی که انتقام جویی گاهی شیرازه ی زندگی او را به هم می ریزد و جان و مال و آبروی او را با انواع خطرات مواجه می کند، به یقین عفو و گذشت را بر انتقام جویی ترجیح می دهد.
- تفکّر در فضیلت عفو
راه عملی دیگر برای کسب صفت عفو تفکّر در فضائل عفو و گذشت است و حلم و کظم غیظ، از طریق آیات و روایات وارده در این زمینه است، زیرا شخصی که با فضائل و مناقب والای غفو و گذشت آشنا گردد، اعمال و رفتارهایش از روی میزان عقل و همراه با طمأنینه ی نفس صورت می گیرد و هر امر ساده و پیش پا افتاده ای، او را به غضب نمی کشاند. حتّی اگر غضبناک شود، عنان عقلش را در دست می گیرد و به حرفهای زشت و اعمال نا هنجار مبادرت نمیورزد و بر طبق عقل، شرع، عدل و انصاف عمل می کند و سرانجام به انسان آگاه و هوشمندی تبدیل می شود که بین عفو که یکی از صفات نفسانیه و از اوصاف انبیاء، اولیا و مؤمنین است و غضب که از صفات شیطان و از رذایل نفسانیه است، فرق می گذارد و به اشتباه نمی افتد.
- تفکر در ارتباط بین عفو الهی و عفو دیگران
خداوند از گناهان بندگانش می گذرد پس ما نیز باید دیگران را عفو کنیم چنانچه دوست داریم از خطاهایمان صرف نظر شود و گناهانشان را بپوشانیم چنانچه دوست داریم گناهانمان را بیامرزد که خداوند فرموده است: «ولیَعفوا ولیَصفحوا الا تُحِبّونَ اَن یَغفر اللهُ لَکُم…» ؛ و باید عفو کنند و از سرزنش دست بردارند، آیا دوست ندارید که خداوند شما را بیامرزد…»
پیامبر اکرم صلوات الله علیه و آله می فرمایند: « أذا اوقِفَ العِبادُ نادی مُنادٍ: لِیَقُم مَن اَجرُهُ عَلی اللهِ وَ لیَدخُل الجَنَّهَ. قیلَ: مَن ذ الَّذی اَجرُهُ عَلَی اللهِ؟ قال العافونَ عن النّاسِ» ؛ آنگاه که بنده گان در صحرای محشر گرد آورده شوند، آواز دهنده ای جار زند: آن کسی که مزدش با خداست برخیزد و به بهشت رود. گفته میشود: چه کسی مزدش با خداست؟ می گویند: بخشاینده گان مردم.
برای این که شخص ستم دیده بتواند شخصی را که به او تعدّی کرده ببخشد باید کینه ی او را از دل بیرون کند و علاج کینه این است که انسلن بداند تا زمانی که کینه در قلب او باشد دائماً غمگین و اندوهناک و گرفتار خواهد بودو در دنیا و آخرت در چنگال بی رحم عذاب خواهد ماند.
3.2.2 راهکار های عملی
نفس انسانها معمولاً به بدی ها گرایش دارد و به جای عفو کردن دیگران میل به کیفر کردن آنها دارد. پس بر فرد مؤمن لازم است به مجاهده ی نفس بپردازد و در میدان مخالفت با آن گام بردارد تا کم کم آن را از تمایل به شرّ و بدی باز دارد و به سمت صلح و آشتی سوق دهد، امّا اگر نفس را به حال خود واگذارد و در تمایلاتش یاری کند، از عدل و انصاف خودداری می کند.
راهکارهای عملی کسب صفت عفو عبارتند از:
- ایجاد و تقویّت مبانی عقیدتی و اخلاقی
به نظر می رسد مهمترین عامل دستیابی به فضیلت عفو و مدارا، ایجاد و تقویّت مبانی عقیدتی و اخلاقی آن است چراکه در حقیقت، باورها زیرساخت خلق و خو و حالات آدمی است و رفتارها برآیند حالات او.از این رو، هر گونه تلاش برای اصلاح رفتار، تنها در صورتی کارایی مطلوب خود را دارد که در گام نخست ، باورها و زیر بناهای اخلاقیِ شخص، اصلاح گردد.
این مسئله، در مورد فضائل اخلاقی از جمله غفو و مدارا نیز صادق است از این رومهمترین زیر ساختهای عفو و مدارا از دیدگاه قرآن عبارتند از:
الف) تقویّت شرح صدر و عظمت روح در سایه ی ایمان: در اثر عمل کردن به دستورات شرع و عقل و با تمرین و ممارست، ملکه ای در انسان به وجود می آید که او را از بی تابی در برابر ناملایمات، خطا و سبک مغزی در مؤاخذه و مجازات دیگران و اظهار برتری بر آنها باز می دارد.
ب) باورمند به سرای آخرت: اعتماد به روز واپسین و پاداشهای الهی و نیز هدفمندی و حکمت داری جهان آفرینش، موجب سهولت تحمّل و نادیده گرفتن آزار مخالفان و فرو بردن خشم و غضب است.
ج) صبر و تقوا: در پرتوی ایمان و تقوا و ابزار صبر است که روح آدمی آنقدر وسیع و قدرتمند می شود که به آسانی از آزار مخالفان و خشونت جاهلان متأثر نگردد و حسّ انتقام جویی در او شعله ور نشود.
- پناه بردن به خداوند
در مواردی که انسان در صدد عفو و اغماض بر می آید و می خواهد در برابر بی مهری دیگران، با مهر و محبّت با آنان روبه رو شود، چنان چه شیطان وسوسه کرد و انسان را از گذشت و کرامت نفس باز داشت، باید به خداپناه برد و از او کمک گرفت که با طیب خاطر از لغزش برادر خود در گذرد، چنانچه قرآن می فرماید: «وَ اِمّا یَنزَغَنَّکَ مِنَ الشَّیطانِ نَزغٌ فَاستَعِذ بِاللهِ انَّهُ هُوَ السَّمیعُ العَلیمُ» ؛ و هر گاه وسوسه ای از شیطان متوجه تو گردد از خدا پناه بخواه که او شنونده و داناست.
- مقابله با خاستگاه خشم و غضب
غضب مانع عفو است ، پس باید به معالجه ی غضب پرداخت و پیش از هر چیز باید به خداوند پناه برد.هنگام غضب باید فورا تغییر حالت داد. اگر ایستاده است بنشیند و یا خود را سرگرم کار دیگری کند و در صورت امکان برای مدتی از آن مکان فاصله بگیرد تا خشمش فرو کش کند. همچنین وضو گرفتن با آب سرد و غسل کردن در فرونشاندن خشم و غضب موثر است. از نبی اکرم (صلوات الله علیه و آله) روایت شد است که: « اِذا غَضِبَ اَحَدُکُم فَلیَتوضاً وَ لیَغتَسِل فانٌ الغَضَبَ مِنَ النّارِ» ؛ هنگامی که یکی از شما غضب می کند، وضو بگیرد غسل کند زیرا غضب از آتش است.
موارد ذکر شده برای فرو کش کردن خشم و غضب است اما بهتر آنست که بتوان با تمرین نیروی خشم غضب را به کنترل عقل در آورد. همانگونه که علم و دانش جز با تعلم تدریجی حاصل نمی شود،فضیلت حلم و ملکه ی مدارا نیز جز با تمرین فرو بردن خشم و وانمودن خود به بردباری به دست نمی آید. بنا بر این، شخص در مراحل اولیه باید تلاش کند تا حد امکان از اعمال خشونت و واکنش های منفی پرهیز کرده و خشم خود را فرو نشاند. با تکرار این عمل، به تریج فرو خردن خشم به صورت یک عادت مثبت در می آید به گونه ای که شخص به راحتی خشمگین نمی گردد و در صورت بروز خشم به راحتی می تواند آن را کنترل کند و گام به گام به کسب فضیلت عفو و مدرارا نزدیک می شود.
از امام علی (علیه السلام) در این باره روایت شده است که: « اگر بردبار نیستی خود را به بردباری وادار، چه اندک است که شخصی خود را همانند گروهی کند و از جمله آنان نشود».
نتیجه گیری
عفو در اصطلاح قرآن و روایات به معنی بر هم نهادن قهر آمیز چشم نیست، بلکه روی گرداندن همراه با گذشت و بزرگواری است. اینگونه عفو ن به دلیل ترس و ناتوانی در انتقام است بلکه انسانهای تربیت یافته در مکتب قرآن، در عین قدرت و ظفرمندی، خاطیان جفاکار را می بخشند. از این رو قرآن کریم عفو را از ویژگی های خداوند و پیامبر رحمت (صلوات الله علیه و آله) و ائمه ی معصومین (علیهم السلام) می داند. همچنین آن را از صفات پارسایان و انسان های رشد یافته معرفی کرده است، زیرا آنان که از روحی بلند برخوردارند در هنگام خشم که از بحرانی ترین انفعالات روح انسان است اختیار از کف نمی دهند و به آنچه خطاکاران کرده اند دست نمی آلایند بلکه از روی بزرگواری خشم خود را فرو می نشانند.
هر چند بر اساس آیاتی از قرآن که بدی را پاداش بدی می داند، می توان متجاوزان را مجازات کرد اما شایسته تر آنست که در جامعه ی ایمان مدار، از کیفر آنان چشم پوشید زیرا این عفو موجب زدوده شدن کینه ها، بهبود روابط اجتماعی، استحکام برادری در جامعه ی ایمانی و عزتمندی و محبوبیت نزد خالق و مخلوق را دارد.
پس باید هر شخصی با استعانت از راهکارهای تحصیل عفو، این فضیلت بزرگ را در وجود خود به فعلیت رساند تا انسانها در کنا هم از زندگی آرام و جامعه ا ی سعادتمند برخوردار شوند.
فهرست منابع
* قرآن کریم
* نهج البلاغه
* صحیفه سجادیه
فهرست منابع فارسی
1 . …………………….، عرفان اسلامی، ج ١٠، تهران: پیام آزادی، ١٣٦٧ ش.
2. ……………………..، زیبایی های اخلاق، محقق: محمّد جولد صابریان و عبدالرضا محیی الدین، قم: دارالعرفان، ١٣٨٦ ش.
3. ایروانی، جواد، فرهنگ روابط اجتماعی در آموزه های اسلامی، ج٢، مشهد: دانشگاه علوم اسلامی رضوی، ١٣٨٧ ش.
4. بیاتی، جعفر، گذشت عالی ترین کرامت انسانی (ترجمه ی کتاب العفو)، مترجم: حبیب روحانی، مشهد: بنیاد پژوهش های اسلامی، ١٣٨٧ ش.
5. دستغیب، عبد الحسین، قلب سلیم، تهران: دار الکتاب الاسلامیه، ١٣٥١ ش.
6. دهخدا، علی اکبر، لغت نامه دهخدا، ج ١٠، تهران: دانشگاه تهران، ١٣٧٧ ش.
7. سازمان اموری و استخدامی کشور، اخلاق کار گزاران، تهران: مرکز آموزش مدیریّت دولتی، ١٣٧١ ش.
8. سلطانی، غلامرضا، تکامل در پرتوی اخلاق، ج٢، قم: دفتر انتشارات اسلامی، ١٣٦٤ ش.
9. شبّر، عبدالله، اخلاق (ترجمهی کتاب الاخلاق)، مترجم: محمّد رضا جبّاران، قم: هجرت، ١٣٧٤ ش.
10. شمس الدین، مهدی، شناخت و درمان بیماریهای روحی، قم: شفق، ١٣٧٤ ش.
11. عبدوس، محمّد تقی، بیست و پنج اصل از اصول اخلاقی امامان، قم: دفتر تبلیغات اسلامی، ١٣٧٤ ش.
12. فتّاحی، حمید، بهداشت روانی در اسلام، قم: مرتضوی، ١٣٧٢ ش.
13. قرائتی، محسن، تفسیر نور، ج ٤و١٠و٢٤، تهران: مرکز فرهنگی درسهایی از قرآن، ١٣٨٥ ش.
14. کریمی نیا، محمّد علی، تربیّت اجتماعی، قم: نشر مؤلف، ١٣٧٧ ش.
15. مدرّس، محمّد باقر، ستاره های فضیلت، ج ١، تهران: دار الکتاب الاسلامیه، ١٣٨٠ ش.
16. مصطفوی، حسن، شرح مصباح الشریعه و مفتاح الحقیقه، ج ٢، بی جا، قلم، ١٣٦٣ ش.
17. ………………….، اخلاق در قرآن، ج ٣، قم: مدرسه ی امام علی بن ابی طالب، ١٣٨٧ ش.
18. موسوی، مجتبی، بررسی مشکلات اخلاقی و روانی، قم: دفتر انتشارات اسلامی، ١٣٧٠ ش.
19. مهدوی کنی، محمّد رضا، نقطه های آغاز در اخلاق عملی، تهران: دفتر نشر اسلامی، ١٣٧٦ ش.
20. نجفی، رضا، پژوهشی پیرامون اخلاق اجتماعی، تهران: پیام عدالت، ١٣٨٩ ش.
21. نیلی پور، مهدی، بهشت اخلاق، ج ١، قم: مؤسسه ی تحقیقات حضرت ولی عصر (عج)، ١٣٨٥ ش.
فهرست منابع عربی
1. تمیمی آمدی، عبد الواحد بن محمّد، غررالحکم و درر الکلم، ج ١و٤، قم: دفتر تبلیغات، ١٣٦٦ ش.
2. حرانی، حسن بن شعبه، تحف العقول، قم: انتشارات جامعۀ مدرّسین، ١٤٠٤ ق.
3. حرّ عاملی، محمّد بن حسن، وسائل الشیعه، ج ٨و١٨، قم: آل البیت، ١٤٠٩ ق.
4. راغب اصفهانی، ابو القاسم حسین بن محمّد، المفردات فی غریب القرآن، مترجم: غلامرشض خسروی حسینی، ج ٢، تهران: مرتضوی، ١٣٧٤ ش.
5. ری شهری، محمّد، میزان الحکمه، ج ٣و١٠، قم: دار الحدیث، ١٣٧٥ ش.
6. طباطبائی، محمّد حسین، تفسیر المیزان، مترجم: سیّد محمّد باقر موسوی همدانی، ج ٢،٥،٨،١٥،١٦و١٨، قم: انتشارات اسلامی، ١٣٨١ ش.
7. طبرسی، ابوالفضل علی، مشکوة الانوار، مشهد: طوس، ١٣٦١ ش.
8. فیض کاشانی، محسن، محجة البیضاء، ج ٥، قم: دفتر انتشارات اسلامی، ١٣٦١ ش.
9. ……………………………، اخلاق حسنه، مترجم : محمّد باقر ساعدی، تهران: پیام عدالت، ١٣٧٥ ش.
10. قرشی بنایی، علی اکبر، قاموس قرآن، مترجم: مرتضی آخوندی، ج ٥، تهران دار الکتاب الاسلامیه، ١٤١٢ ق.
11. قمی، عباس، سفینة البحار، ج ٢، قم: اسوه، ١٣٧٣ ش.
12. قمی، محمّد بن علی بن بابویه (شیخ صدوق)، الأمالی الصدوق، ج ٢، قم: بعثت، ١٤١٧ ق.
13. ……………………………………………………….. ، معانی الاخبار ، تهران : دارالکتاب الاسلامیه ، 1377.
14. کراجی، ابو الفتح، کنز الفوائد، قم: دار الزخائر، ١٤١٠ ق.
15. کلینی، محمّد یعقوب، اصول کافی، ج ١،٢و٤، تهران: دار الکتاب الاسلامیه، ١٣٨٨ ش.
16.متّقی هندی، علی،کنز العمال فی سنن اقوال و الافعال،ج ٣،٧و١٥، بیروت: الترا ث لاسلامی، ١٣٨٩ ق.
17. نراقی، محمّد مهدی، جامع السعادات، ج ١، بیروت، مؤسسه ی، الاعلمی للمطبوعات، بی تا.
نظر از: محمد رضا [بازدید کننده]
نظر از: اميري [بازدید کننده]
تفاوت بخشش وبذل با بخشش درمقابل انتقام بهتر بود بيان ميشد
فرم در حال بارگذاری ...
خیلی خوب بود09193586331