رمان عاشقانه
وقتی صحبت از فیلم های عشقولانه و گاه فراتر از آن صحنه دار به میان می آید می گویند: نبینی ها بد است. آخ است. اوخ است.
که البته همان ها را بعضی ها نگاه می کنند تا به اصطلاح نقدش کنند. خوب آن کسی که می نشیند و چنان فیلمِ آن چنانی را نگاه می کند از خودش مطمئن است؟ اگر بد است که دیدن و نقد کردن ندارد. مطمئن باش تو تقوی پیشه کنی خدا قوه فرقان به تو عطا می کند و می دانی هر کجا چه کنی. آن کسی هم که بصیر نباشد چه با نقد و چه بی نقد تو بصیرتی نمی یابد.
یعنی مطمئن مطمئن که هیچی، آب از آب تکان نمی خورد و تو هیچ چیزت نمی شود؟
مانده ام چرا امام علی علیه السلام فرمود من به زنهای جوان سلام نمی کنم، مبادا به گناه نیفتم.(البته امام که معصوم بود؛ داشت به در می گفت که دیوار بشنود.) تو چه الگو گیری کرده ای با این توجیهاتت؟
حالا شده نقل این رمان ها! بشین چشمهایش را بخوان یا داش آکل و… تا راه و رسم نوشتن را بیاموزی و بنویسی و یا این ها را نقد کنی.
سوالی دارم وقتی می خوانی هیچ چیزت نمی شود. اگر می خواهی الگو گیری کنی و بنویسی ، خوب این همه داستان جنایی و اجتماعی هست. برو این ها را بخوان.
تازه وقتی رمانی حتی یک پاراگراف چرندیات دارد باید به بقیه بگویی که این کتاب را نخوانید.
هزار گناه هست که ممکن است برای بشر ممکن الخطا به وجود آید که شاید کوچک ترینش زنای ذهنی باشد.
ما همه چیز را سرسری گرفتیم. برای هر چیز بهانه ای می تراشیم.
اگر بد می گویم تو بگو.
فرم در حال بارگذاری ...