شناخت راههای ارتباط قلبی باساحت قدس حضرت مهدی (عج الله)
شناخت راههای ارتباط قلبی باساحت قدس حضرت مهدی (عج الله)
مؤلف: راضیه قائدی
چکیده:
ارتباط قلبي با ساحت قدس حضرت مهدی (علیه السلام) در زمان غيبت، يكي از مسائل مهمي است كه در فرهنگ شيعه مورد تاكيد فراوان قرار گرفته است و قسمت مهمي از مباحث امامت و ولايت را تشكيل مي دهد. قرب پروردگار بدون ارتباط قلبي و معنوي با امام حاصل نمي شود، به خصوص در شرايط كنوني جامعه بشري كه شأن حقيقي انسان فراموش شده و انسان ها بيگانه از هم در زندگي سرگردان شده اند، شناخت انسان كامل و ارتباط معنوي با او بيش از پيش ضرورت پيدا مي كند. هدف اصلي اين رساله بيان اين مطلب است كه تنها با الگوگيري از انسان كامل و پيوند و رابطه ي قلبي با او مي توان در مسير شكوفايي و رسيدن به هدف خلقت گام برداشت. بحث ارتباط قلبي با انسان كامل مختص به عصر غيبت نبوده و در زمان پيامبر (صل الله عليه و آله) با صحابه آنها نيز مطرح بوده است و كتب زيادي در زمينه ارتباط و انواع آن به رشته تحرير در آمده كه در اين تحقيق بطور خاص، ارتباط قلبي با امام از بعد اخلاقي و تربيتي مورد بحث قرار مي گيرد. تا به اين سوالها پاسخ دهد كه آيا راهي براي تحقق ارتباط قلبي وجود دارد؟! عوامل ايجاد كننده و موانع ارتباط كدام است؟! براي پاسخ به اين سوالها از تفاسير شيعه و احاديث استفاده ي زيادي شده است. اولين مبحثي كه در اين زمينه مطرح مي شود لزوم ارتباط با حضرت ولي عصر (عليه السلام) است، زيرا امام واسطه فيض در عالم هستي هستند، و مرگ جاهليت نتيجه عدم شناخت امام است و تنها با ولايت است كه خداوند عبادات واجب را مي پذيرد. شناخت و معرفت يكي از مهمترين راههاي قرب به امام است و تولي و تبري كه از فروع دين به شمار مي رود عامل همراهي و ارتباط مي باشد؛ همچنين آراسته شدن به صفات اخلاقي مثل صبر، زهد، شجاعت، ايثار و … راهي براي رسيدن و نزديكي با امام و ولايت است. براي ارتباط و هماهنگي با انسان كامل بايد تقوي سرلوحه اعمال و رفتار قرار گرفته و از خودسازي غافل نشد. البته برداشت هاي انحرافي از ارتباط وجود دارد كه آن را منحصر به ارتباط فيزيكي مي داند و همچنين تبليغات سوء، سعي بر اين دارند كه از جهل مردم استفاده كنند و عرفانهاي كاذب را به جاي حقيقت ناب به مردم عرضه كنند. توجه به دنيا، حجاب و مانعي براي تحقق ارتباط معنوي و قلبي با انسان كامل است. انسان با شناخت امام و ارتباط با او وسيله رستگاري خود را فراهم ساخته و به سعادت ابدي خواهد رسيد.
واژگان كليدي: ارتباط، قلب، امام، مهدي، ساحت و قدس.
ارتباط به معنای پیوند، همبستگی و اتصال می باشد و در مورد ایجاد اتصال و پیوند دو طرفه بکار می رود. در اصطلاح ارتباط به معناي روبرو شدن با کسی و دیدار کردن اوست و در مورد حضرت ولی عصر (علیه السلام) به معنای پیوند و درک حضور، توسط افراد در زمان غیبت می باشد. اینکه مومن با امام زمانش مرابطه کند به این معنا است که خود را به رشته ولایت او ببندد و مربوط سازد، به پیروی و یاری حضرت ملتزم گردد. مرابطه واجب عینی است و یکی از ارکان ایمان است و خداوند هیچ عملی را بدون آن نمی پذیرد. اما مقصود ما از قلب، این عضو گوشتی که درقسمت پهلوی چپ قرار گرفته و مرکز پخش خون به سایر اعضا و جوارح است، نیست. مقصود نقطه مرکزی عواطف عالیه و احساسات لطیفه وجود انسان است.برقراری پیوند و اتصال با حضرت ولی عصر (علیه السلام) به سه صورت محقق می شود:
1- ارتباط قلبی و معنوی: این نوع ارتباط ناشی از توجه و انس شخص با حضرت و از طریق سنخيت روحی و رفتاری بوجود می آید. این نوع ارتباط مهمترین نوع ارتباط می باشد، زیرا میل به مقام معیت و همجواری با حضرت را به ارمغان می آورد.
2- ارتباط در عالم رویا: ظرف تحقق این ارتباط عالم خواب است. شخص متناسب با عالم خواب با حضرت رابطه دارد.
3- ارتباط و ملاقات در بیداری (مشافهی): در این حالت شخص در عالم بیداری و عالم ماده با حضرت ارتباط دارد و با چشم ظاهر حضرت را می بیند.
آنچه در اين مقاله مورد بررسي قرار مي گيرد ارتباط با حضرت،از بعد قلبی است که از لحاظ رتبه ای بسیار بالاتر از ارتباط فیزیکی و ارتباط در عالم خواب است.مقصود و هدف ارتباط قلبی است. البته باید توجه داشت هدف نهایی، قرب پروردگار است و قرب پروردگار بدون ارتباط قلبی و معنوی که همان ارتباط ولائی و معرفتی با امام زمان (علیه السلام) است، حاصل نمی شود.
درجهان امروز که با تبلیغ بی دینی و افکار انحرافی توسط مدعیان حقوق بشر و سیل عظیم اشکال تراشی ها و وسوسه های شیطانی گروه های معاند و از خدا بی خبر که هدفی جز خدشه دار و منحرف کردن و به بیراهه كشاندن مسلمانان از اعتقادات راستین و باورهای امید بخش اینان، ندارند. امید به منجی موعود و ارتباط با مهدی منتظر چراغ هدایت و پویندگان راه حق و حقیقت خواهد
بشر امروز از روزگار خود به تنگ آمده و بدنبال گمشده ای است تا از این عسرت به در آید. این گمشده الگوی جامعه ای است كه در همه ابعاد انسانی است. بشر نیاز جدی به چنین نمونه و الگویی دارد که با دستگیری و هدایت او، آنگونه که در خور کمال انسانی اوست سعادت را بدست آورد.
عالم این الگوی جامع، عالم ایده آل انسان است. الگوی جامع، ذات مقدس معصومین هستند که عین اتصال به عالم غیبت هستند که اگر انسان خواهان سعادت است بايد با وجود نورانی آنها هماهنگ شده و با اطاعت از آنها خود را در افق مبارک آنها وارد کرده تا به زیباترین نحو وارد عالم دینی مطلوب شود.در عصر غیبت کبری که خداوند زندگی غائبانه ای برای نماینده خود در نظر گرفته و این الگوی جامع از لحاظ جسمی دور از دسترس هستند، انسان برای مدد گرفتن از ایشان نیازمند نوعی از ارتباط است تا با الگوگیری از ایشان و ایجاد یک پیوند و رابطه قلبی در مسیر شکوفایی و رسیدن به هدف خلقت گام بردارد. که این حالت ارتباط و انس با این الگوی جامع حالت حضور است که انسان با تمام وجود با امامش مرتبط است و این شیرین ترین و بهترین نوع بودن در عالم دنیاست.
هدف اصلی این مقاله این است که گوشه ای از فضایل اخلاقی عنوان گردد تا ایجاد زمینه و شرایطی باشد که همه انسان ها در هر پست و مقامی و در هر جامعه ای که باشند در با کسب آن بدنبال مولا و مقتدای خود، رفته و با داشتن حداقل ارتباط به خودكمك کنند.
لزوم ارتباط با حضرت ولی عصر
لزوم ارتباط انسان با امام زمان ( اروحنا فداه) از بدیهی ترین مسائل زندگی است، زیرا امام زمان عبد محض خداست. انسان هم در راستای معرفت به خدا باید عبد خدا شود زیرا در منظر عبد مطلق خداست که می تواندبندگی خدا را به دست آورد . خداوند متعال انسانها را ملزم به داشتن رابطه با امام معصوم (علیه السلام) به عنوان والدین روحی و حقیقی آنها نموده است تا تحت تربیت او به اصطلاح «ولایت» او رشد نموده و به بلوغ روحی و مقام انسانیت و جانشینی خدا برسد .
1 - لزوم ارتباط باامام از بعد اعتقادی
شاید به جرئت بتوان گفت ارزشمندترین عمل و مهمترین وظیفه برای انسان که خواهان ارتباط عمیقی است، معرفت حجت خدا و امام زمان شناسی است. نبی گرامی اسلام در حدیثی ارزشمند می فرمایند:)) مَن ماتَ و لَم یَعرِف اِمامَ زَمانِه ماتَ میتَهَ جاهِلیه(( ؛ هر کس بمیرد و امام زمانش را نشناسد به مرگ جاهلی از دنیا رفتا است. این روایت به روشنی گویای آن است که بین معرفت امام و سعادت انسان رابطه ای عمیق و تنگاتنگ وجود دارد و حرکت آدمی به سوی نور و رسیدن به ساحل نجات در گرو شناخت ولی خدا و امام عصر (علیه السلام) می باشد. شناخت امام نقش محوری و تعیین کننده ای در نوع رویکرد انسان به زندگی و عملکرد وی در طول دوران حیاتش دارد . و قطعاً در نوع ارتباط و برقراری پیوند نقش اساسی و تأثیر گذاری خواهد داشت.
شناخت امام توجه به واسطه فیض بودن امام در عالم هستی است. توجه و شناخت عظمت و صفات امام است . انسان باید اول مقام آن حضرت را بشناسد تاآداب ارتباط را رعایت کند و اگر مقام امام را نشناسد با کسی می خواهد ارتباط برقرار کند که دراصل وجود ندارد چون امامی که ذهن او ساخته با وجود مقدس حضرت منطبق نیست وبه طور کامل متفاوت است .
1-1مرگ جاهلیت نتیجه عدم شناخت امام
اگر انسان به شناخت صحيح از امام خود نرسد ارتباطي نخواهد داشت و در صورت عدم ارتباط مانند كسي است كه در دوره جاهليت مي زيسته. در مکتب اهل بیت (علیه السلام) قطعی و مسلم است که زمین هیچگاه از حجت الهی خالی نبوده و نخواهد بود.«لَو بقیَتِ الاَرضَ بِغَیرِ اِمامٍ لَساحَت ». مردم در هر عصری وظیفه دارند که پس از معرفی حجت روی زمین از سوی خداوند متعال او را بشناسند و به انکارش نپردازند .
با توجه به حدیث :(( مَن ماتَ وَ لَم یَعرف اِمامَ زَمانِه ماتَ مِیته جاهِلیَه… » : نشناختن امام زمان در
انسان را به مرگ جاهلیت می میراند و به فرموده ی پیامبر اکرم (صل الله علیه و آله) انسان جهت داری نبوده و گرفتار بت پرستی شده و هیچ بصیرتی نخواهد داشت و به طور کلی معنی زندگی راگم کرده و نه معنی بودن در دنیا را فهمیده و نه معنی رفتن از دنیا را .
حال هر قلبی که به معرفت امام زمان (علیه السلام) روشن شد، این قابلیت را دارد که بتواند رابطه قلبی با ایشان برقرار کند و نظر حضرت بر این قلب باعث بیداری دل و بازشدن چشم می شود .
2-1 عدم پذیرش اعمال و عبادات بدون امام
از معتقدات و مسلمات و ضروریات شیعه این است که قبولی اعمال انسان مشروط به ولایت پذیری است. کسی که منتظر باشد هیچ عملی بر خلاف دستورات الهی انجام نمی دهد و پیرو حق است. واجبی را ترک نمی کند. این فرد منتظر واقعی است . در زيارت جامعه كبيره مي خوانيم: «وَ بمُوالاتِکُم تَُقبَلُ الطّاعَة المُفتَرَضَه ؛ با ولایت شما است که خداوند عبادات واجب را می پذیرد».
از مجموع احادیث استفاده می شود که ولایت حضرت بقیه الله (علیه السلام) شرط قبول اعمال و شرط قبول ایمان به خدا و نبوت رسول اکرم (صل الله علیه و آله) است و بدون آن هیچ عبادتی از احدی پذیرفته نمی شود .
در عصر حاضر نیز، آن بابی که هیچ عبادتی جز از طریق ولایت او پذیرفته نیست، وجود مقدس امام عصر (علیه السلام) است. انسان باید به انسان کامل وصل شود تا نماز و روزه و سایر اعمال او معنی پیدا کند . هر که با ولایت و محبت و اعتراف و ایمان به حضرت ولی عصر (علیه السلام) روز رستاخیز محشور گردد، عبادات و اعمال او پذیرفته می گردد و کارهای نیکش چندین برابر وگناهانش بخشیده می شود . با توجه به اين روايات ذكر شده و روايات فراوان ديگري كه در اين زمينه وجود دارد، براي ما مسلم و قطعي مي شود كه اعتقاد به امام و ولايت است كه باعث اتصال و قرب به خداوند مي گردد و باعث قبولي طاعات و پذيرفته شدن اعمال مي گردد و بدون اعتقاد به آن، ارتباط با پروردگار هستي قطع و اعمال ديگر معنايي نخواهند داشت.
3-1 ارتباط با امام عامل دوری از گناه
یکی از از اعتقادات اسلامی که نقش بسزایی در کنترل و بازدارندگی از گناه دارد مسأله عرضه اعمال به پیشوایان دینی است. «ای پیامبر به مردم بگو عمل کنید و بدانید خدا و پیامبر و مومنان کارهای شما را می بینند». در روایات آمده است که مراد از مومنون در این آیه شریفه «امامان معصوم» ؛ هستند . خداوند از طرق خاصی اعمال انسان ها را هر روز یا هر هفته یکبار به عرض پیامبر و امامان می رساند .
اعمال مردم به نظر امام زمان (علیه السلام) می رسد و آن بزرگوار از پس پرده غیبت، شاهد و ناظر کارهای مردم هستند. این حقیقت اثر تربیتی بزرگی دارد. شیعیان را به اصلاح کارهای خود وا می دارد و از اینکه در برابر حجت خدا و امام خوبی ها به زشتی گناه آلوده شوند باز می دارد .
2- لزوم ارتباط با امام از دیدگاه قرآن
هر مومنی باید با امام زمان خود اتصال و ارتباط داشته باشد. یعنی از طرق مختلف خود را به ایشان پیوند بزند. این وظیفه ای است که بصورت واجب عینی هر مکلفی نسبت به انجامش موظف می باشد و ریشه آن در قرآن کریم آمده است : « ؛ ای اهل ایمان بردبار باشید و به صبر و استقامت یکدیگر را سفارش کنید و با امامان مراوده نمایید و با ایشان پیوسته باشید و از خدا بترسید تا رستگار شوید ».
در هر حال مرابطه معنای وسیعی دارد که هر گونه آمادگی برای دفاع از خود و جامعه اسلامی را شامل می شود. در فقه اسلامی نیز در باب جهاد بحثی تحت عنوان مرابطه یعنی آمادگی برای حفظ مرزها در برابر هجوم احتمالی دشمن مطرح شده است .
در برخی از روایات حضرات ائمه معصومین (علیهم السلام) ذیل این آیه شریفه مرابطه با امام عصر (علیه السلام) را مطرح کرده اند.
امام باقر (علیه السلام) در تفسیر این آیه شریفه می فرمایند: «اِصبِروا عَلی اَداء الفرائض، و صابِروا عَدُوِکُم وَ رابِطوا اِمامِکُم المُنتَظَر ؛ بر ادای فرائض صبر نموده و یکدیگر را در برابر دشمنان به صبر واداشته و با امام منتظرتان رابطه برقرار نمائید … ».
3- لزوم ارتباط با امام از دیدگاه روایات
از قول امام صادق(علیه السلام) چنین نقل شده است:
«اِصبِروا عَلی اَداءِ الفرائضِ و صابِروا عَلی المصائِب وَ رابِطوا عَلی الأَئِمَه (علیهم السلام) ؛ بر انجام واجبات پایداری بورزید و بر مصیبت ها با صبر غلبه کنید و ملازم با امامان(علیه السلام) باشید ».
«رابطوا علی الائمه علیهم السلام» یعنی ملازم با امامان (علیهم السلام) باشید و ملازمت به این است که انسان از ایشان جدا نشود و خود را در همه ی امور با آنها مربوط و ملتزم سازد. این التزام از قلب نشأت می گیرد و به همه ی اعمال انسان سرایت می کند. در هر موردی مومن باید خودش را به امامش ملازم کند و در حقیقت خود را به او ببندد .
همچنین در آغاز نامه حضرت به شیخ مفید (اعلی الله مقامه الشریف) آن حضرت لقب مرابطه را به خود دادند و می فرمایند: «من عبدالله المرابط فی سبیله … ».
دراین نامه حضرت خود رابرقرار کننده ی ارتباط بین خدا و خلق معرفی می نمایند که خود را وقف این کار کرده اند می توان گفت آن حضرت رابطه ی حقیقی بین خدا و خلق را برقرار خواهند فرمود، رابطه ای که تاکنون هیچ یک از انبیاء و ائمه هدی (علیهم السلام) به خاطر جهالت انسانها موفق به ایجاد آن در جامعه بشری نشده اند . بنابر آنچه از روايات بيان شده فهميده مي شود يكي از وظايف شيعه در عصر غيبت مرابطه با امام زمان (عليه السلام) است.كه مرابطه با امام عصر (علیه السلام) به این است که انسان خود را ملزم سازد که در هیچ امری از ایشان فاصله نگیرد و در همه امور زندگی هم قلباً با حضرتش اتصال و ارتباط داشته باشد و هم در عمل مقید باشد که از آن حضرت تبعیت نماید .
4- لزوم ارتباط با امام از منظر تحصیل هدف خلقت
هدف خلقت يكي از عناويني است كه مي توان در لزوم ارتباط در دوره غيبت از آن نام برد زيرا خداوند متعال موجودات را از روی جود و بخشش و لطف آفریده، آنها را بیهوده و بی هدف خلق نکرده و به هنگام آفرینش به آنها نیاز نداشته، بلکه بدان جهت لباس هستی بر قامت آنها پوشانیده که به کمال شایسته خود برسند و با پرستش خالصانه خداوند به رشد نهایی نایل آیند .
هر کس بداند باید در زندگی زمینی مسیر زندگی را در شرایط دقیق بندگی خدا بگذراند، می فهمند که این مسیر دقیق بدون یاوری بزرگ ممکن نیست و خدا هم انسان را از چنین یاوری محروم نکرده است. آن یاور و فریادرس انسان کامل و بنده ی محض خداست . خداوند حكيم حضرت مهدي (عليه السلام) را در تحقق هدف خلقت به حق فرستاده، فرد کامل و رشدیافته ای که خود را در محدوده ی تعلیم و تربیت الهی قرار داده و زیر نظر و اشراف خدا قرار گرفته، تبدیل به انسان معتدلی شده که به سوی خدا گام بر می دارد . انسان در اثر ارتباط و اشتراک با این انسان معتدل، در صفات کمالیه در نهایت به هدف خلقت رسیده و در کنار و همراه او به ندای «فادخلی فی عبادی» به بهشت روحی مفتخر می گردد . در زمان غيبت كه امام قابل رويت نمي باشد؛ انسان بايد از طريق ديگري با ايشان همراه شود بايد به دنبال راهي باشد كه نه از امام جلو بيفتد و نه عقب. با داشتن رابطه قلبي و معنوي امام در همه لحظات همراه و ياور او خواهد بود و انسان را به هدف خلقتش خواهند رساند.
راههاي قرب به حضرت ولي عصر (عليه السلام):
ابتدا كسب معارف صحيح. و تدبر در آيات و روايات ائمه معصومين (عليه السلام) عقل و دل را متوجه اين حقيقت مي كند و عبادات و ذكر، وسيله ي انس و ارتباط می گردد. پس از كسب معارف، انسان متوجه این مطلب خواهد شد كه امام در عالم هستي وجود دارند، موضوع دومي كه به كمك انسان مي آيد «اخلاق» است. در كنار كسب معارف و اخلاق، آنچه بايد رعايت شود «آداب»است، رعايت حلال و حرام الهي از يك طرف و رعايت دستورات عبادي مثل نماز و ركوع و سجود از طرف ديگر؛ روح را متوجه عالمي مي كند كه حضرت در آن سير مي كنند و در نتيجه انسان اسير دنيا و حوادث آن نمي شود. سپس مرحله ي قلبي كردن معارف پيش مي آيد تا انسان ان شاء الله بتواند با حضرت مأنوس شود و جان او به عالم ايشان منتقل گردد.
.1- راههای نزدیکی به حضرت از بعد اعتقادی
ارزشمندترین عمل و مهمترین وظیفه برای هر انسانی که خواهان سعادت خویش است، معرفت به خدا و حجت اوست. بدیهی است که معرفت و شناخت بدین سبب اهمیت بالایی دارد که مقدمه حرکت است و انسان بر اساس شناخت خویش از خدا و حجتش برنامه ریزی می کند وطبق آن عمل می نماید .
1-1 شناخت خدا (معرفه الله)
خداوند در قرآن کریم هدف خلقت را عبودیت وبندگی بیان نموده و این حاصل نمی شود مگر با معرفت خداوند متعال. اگر معرفت نباشد، عبودیت وبندگی هم نخواهدبود. هر کس به قدر معرفتش خدا را عبادت می کند وثمره این معرفت به خدا، آزادی از قید و بند عبادت دیگران و انسان واقعی و الهی شدن است. آنچه در مورد شناخت خداوند متعال مقدور وممکن و مورد تکلیف است، شناخت اسماء وصفات حسنای الهی است. و پس از آن بالاترین معرفت، اعتراف به عجز مقابل خداست..
بهترین راه شناخت و معرفت حق که باعث می شود در اثر آن معرفت، به مقام عبودیت و بندگی رسید وکامل شد، شناخت امام زمان در هرعصراست. در برخی روایات مأثوره از ائمه،معرفه الله به معرفت امام واجب الاطاعه تفسیر شده وسرّ آن این است که معرفت امام و اطاعت از او، متفّرع بر اطاعت و معرفت خداست. چون تا انسان معتقد به خداوند نشود و اطاعت او را واجب نداند، معتقد به اطاعت رسول اکرم(صلی الله علیه واله) وائمه(علیه السلام) نخواهد شد. در واقع معرفه الله بطورصحیح و کامل بدون معرفت امام حاصل نخواهد شد. حال چرا باید برای شناخت خداوند، شناختی از امام حاصل شود، زیرا آنها بهتر از هر کس دیگری خدا را شناخته اند. به عبارت دیگر، آنان خدا را به آن مقدار از شناخت که برای ممکنات مقدور است، شناخته اند.
2-1 شناخت حجت خدا
از جمله موضوعاتی که در معارف دینی واجب است، و جایگاه بسیار بلندی دارد، امام شناسی و معرفت نسبت به امام درهر دوره و زمانه است . معرفت به امام یعنی یافتن باب معرفت حق و قرار گرفتن در میدان تشعشع نور الهی، سرّ اینکه ائمه ابواب شناخت خداوند هستند، این است که حقیقت وجود آنها نور تنزل یافته ای الهی است، پس هر قلبی که به معرفت آنها روشن شد، به نور حق روشن خواهد شد . باید اول مقام امام را شناخت تا آداب ارتباط را رعایت کرد سپس فکر حضرت و مقصدشان را شناخت و درک کرد، زیرا لازم ترین موضوع درک وتصور صحیح از مقام امام است .
نتیجه معرفت امام، این است که انسان بوظیفه خوددر زندگی آشنا شده وآنچه امام از او بخواهد عمل می کند و می داند خیر او در آن است. چنین کسی در طریق بندگی خدا گام می نهدو از چیزی نمی ترسد و چیزی به او آسیب نمی رساند . با این معرفت راه ارتباط را تشخیص داده ودر کسب آن تلاش می نماید.
3-1 تولی و تبرّی
تبری و تولی از فروع دین به شمار می رود . ویکی از بارزترین و بر جسته ترین مشخصه های ایمان است. طبق این دو دستور «حُبّ فی الله» و «بغض فی الله» انسان موظف است دوستان خدا را دوست و دشمنان آنها را دشمن بدارد که باید پیشوایان بزرگ دین، یعنی پیامبر اکرم (صل الله علیه و آله) وامامان معصوم (علیه السلام) را در همه چیز اسوه و الگوی خود قرار دهد. این دستور به قدری مهم است که در آیات به عنوان نشانه ایمان و در روایات به عنوان محکم ترین دستگیره ایمان معرفی شده و تا «تولی» و«تبری» نباشد، بقیه اعمال و طاعات بی حاصل و غیر قابل قبول شمرده شده است . مردم برای وصول به مقام قرب الهی و حجت الهی باید بوسیله حب و بغض چنگ بزنند و بالا روند.
بهترین و بارزترین مصداق و نمونه دوستی و دشمنی در راه خدا، محبت و دوستی نسبت به خاندان رسالت و دشمن داشتن دشمنان آنها است. تبری مقدم بر تولی است، زیرا تبری از دشمنان ولایت به منظور غبار روبی و گرد گیری چهره شفاف مرآت ولایت است، نظیر نفی آلهه دروغین در کلمه طیبه «لا اله الا الله »که به منظور غبارروبی شرک است تا توحید مستقر، ثابت، اصیل، روشن و هویدا گردد .
تبری نشانه صداقت در محبت است. امام صادق (علیه السلام) می فرماید: « کسی که ادای دوستی و محبت ما را دارد و از دشمنان ما برائت نمی جوید، در اظهار دوستی ما صادق نیست» .
2- راههای نزدیکی به حضرت از بعد اخلاقی
امام صادق (علیه السلام) می فرمایند: «من سرّان یکون من اصحاب القائم (علیه السلام) فلیتنظر و لیعمل بالورع و محاسن الاخلاق، و هو منتظر، فإن مات و قام القائم بعده کان له من للأجرمثل أجر من ادرکه، فجّدوا و انتظروا هنیئاً لکم أیتّها العصابه المرحومه» ؛ «کسی که دوست دارد یار امام زمان (علیه السلام) باشد، باید انتظارش با پارسایی و اخلاق حسنه باشد، اگر این افراد قبل از قیام امام (علیه السلام) بمیرند، اجرشان همانند کسانی است که موفق به یاریش شده اند. بکوشید و منتظر باشید. گوارا باد شما را ای گروه بخشوده شده ».
یکی از خواسته های اخلاقی یک مؤمن خالص، میل به مولا و مقتدای خود و یکی دیگر از خواسته های او، میل به همه فضیلت های انسانی است. فرآیند این دو خواسته، حس انتظا ر نسبت به امام زمان (علیه السلام) را بیدار می کند. با این بیداری اخلاقی، میل به ارتباط با امام در وجود انسان شکل می گیرد..
1-2 صبر
صبر در قرآن به معنای مقاومت و ایستادگی در برابر انواع شداید و مشکلات است ولی در قاموس مردم عامی دست روی دست گذاشتن و به انتظار نشستن است. صبر در قرآن جنبه مثبت دارد و اراده و نیرو به همراه دارد . پیامبر فرمودند: «صبر نصف ایمان است، زیرا صبر به معنی خودداری و تسلط بر نفس است«. اشخاصی که دارای صبر و ثبات و استقامت باشند دارای شخصیت بزرگ اخلاقی و عظمت روحی خواهند بود .در آیه آخر سوره آل عمران که خداوند امر به رابطه با امام می فرمایند در کنار رابطه امر به صبر نمودند زیرا با صبر نفس تربیت ورزیده می گردد و در برابر ناگواری های روزگار و سختی های عبادت وترک لذات نفسانی رام می شود. صبر مانع از اضطراب درونی و شکایت زبانی و حرکات غیر عادی اعضا و جوارح می شود .
انسان منتظر خودرا همچون قطره ای می پندارد که در مسیر اتصال به دریای بیکران است و از آنجایی که ناگواریهایی را در مسیر ارتباط با حضرت می بیند، آنها را برخود هموار می کند و می داند ارتباط بدون صبر میسر نخواهد شد. از جمله چیزهایی که یک انسان با اخلاص در دوران غیبت، با آن مواجه است، تحمل مشکلات و دشواریهایی است که می بایست در راه ایمانش تحمل کند و به دامن اسلام چنگ بزند، مشقتهایی است که در زمان حضرت رسول (صل الله علیه وآله) وجود نداشت و در دوران ظهور هم هرگز پدید نخواهد آمد.
2-2 زهد
یکی دیگر از صفات اخلاقی که موجب ارتباط و اتصال با ولی عصر (علیه السلم) می گردد زهداست.زهد عبارت است از بی رغبتی به دنیا و اینکه با قلبت طالب دین نباشی مگر به قدر ضرورت جسم. امام علی (علیه السلام) میفرمایند: مقام زهد در دو کلمه قرآن خلاصه می شود. … ؛« به آنچه از دستتان می رود افسوس نخورید و به آنچه به دست می آورید شادمان نگردید». زهد به عنوان یک فضیلت اخلاقی و معنوی مفهوم والایی دارد که یکی از منازل عبودیت است . زهد غبار روبی دل است، چون آیینه مایل به سوی حق است و علاقه به غیر خدا غباری بر آیینه دل است. جان غبار آلود و گرد گرفته راهی به حریم خدا و حجت او ندارد .با دل گرد گرفته ارتباطی برای انسان حاصل نخواهد شد.
زهد در مقام معصوم، یعنی حفظ حالت انس با خدا، دوری از هر چیز که انس او را با خدا قطع کند. معصوم از طریق چنین زهدی دائم توجه قلب خود را نسبت به حضور خدا حفظ کرده و قلب را در معرض تجلیّات الهی قرار می دهد، که مانع انس و ارتباط را يا رهایش می کنند یا تبدیل به چیزی می کنند که سیمای الهی داشته باشد و نه عامل حجاب حق باشد. مثل غذا خوردن، که غذا می خورند تا بتوانند بندگی خدا را بهتر انجام دهند، نه اینکه نفس غذا خوردن مقصد باشد. وقتی می گوییم، امام زمان (علیه السلام) زاهدند بدین معنی است که چیزی نمی تواند ایشان را از خلوت با حق باز ستاند . بنابراین برای داشتن یک ارتباط قلبی اصولی و صحیح باید به این مقام امام (زهد) نظر ویژه ای داشت و زاهدي همچون ایشان شد و از هر آنچه حالت انس و ارتباط باحضرت را قطع مي كند رهايش کرد و يا به چيز نيكوئي تبديلش نمود.
3-2 شجاعت
یکی ازصفات حمیده که باعث ارتباط واتصال با مقام حضرت ولی عصر(علیه السلام)می شود انسان شجاعت است. همه انبیاء و اولیاء دارای صفت شجاعت بوده اند، از گذشتگان بعد از پیامبر (صل الله علیه و آله) حضرت علی و امام حسین (علیها السلام) به این صفت زبانزد خاص و عامند و حضرت مهدی نیز شجاعت واقعی را به منصه ظهور می رسانند .
یاران مهدی (علیه السلام) نیز مانند مولایشان افرادی شجاع و مردانی پولادین هستند. حضرت علی (علیه السلام) درباره آنها فرودند: « همه آنها شیرانی هستند که از بیشه ها بیرون شده اند و اگر اراده کنند کوهی را از جا می کنند» .
4-2 تعادل شخصیت
شخصیت مجموعه ی سازمان یافته ای از خصوصیات جنبه های مختلف وجود انسان (بدنی، عقلی، عاطفی، اخلاقی و اجتماعی و دینی) است. تعادل در اسلام راه مستقیم، میانه روی و اعتدال و احتراز از هر نوع افراط و تفریط، چه در عقیده و چه در عمل است . تعادل در جسم و روح انسان نمایانگر توازن در کل هستی است، زیرا خداوند هر چیز را در اندازه و میزان مشخص آفریده و نمونه کامل و عملی نیز در آن کنار قرار داده، نمونه عملی تعادل در شخصیت، انسان کامل است که الگوی انسان ها می باشند.کلام، رفتار و سلوک معصوم، معیار خوبی درکارها و حرکات و سکنات انسان هاست.
مام حرکات و سکنات انسان کامل عین تعادل و حقانیت است. انسانیت یک حقیقتی است که وقتی در انسان محقق شود، آدم به جایی می رسد که بودنش «قرب به حق» می شود!! حالا برای اینکه انسان به مرحله « تعادل شخصیت» برسد، فقط یک کانال هست و آن عبارت است از ارتباط با «عین الانسان». هر کس به اندازه ای که توانست از تجلی آن حقیقت مبارک، در جان خود بهره بگیرد، در شور و نشاط زندگی قرار گرفته و به تعادل در هر ابعاد شخصیتش رسیده .
انسان منتظر باید به این برسد که هیچ راهی برای جمع بندی شخصیتش نیست الا اینکه حضرت به قلبش نظر کنند و او هم فقط باید منتظر این نظر باشد و خود را برای آن آماده کند .تا بواسطه این تعادل به ارتباط برسد.
5- 2ایثار و انفاق
یکی دیگر از صفات پسندیده که باعث قرب وپیوند با حضرت ولی عصر(علیه السلام) می گردد ایثار است.ایثار از «اثر» به معنای «اختیار کردن، ترجیح دادن و مقدم داشتن» است . بالاترین درجه سخاوت ایثار است و آن این است که انسان از دارایی و حق خود برای دیگران بگذرد درحالی که خود به آن نیازمند است. ایثار کلمه ای زیباست، فضیلتی بزرگ است، اما عملی بسیار دشوار است! گذشتن از «خود» و مقدم داشتن «دیگران» شجاعتی بزرگ می طلبد و این عمل قهرمانانه، جز از روح های بزرگ و پاک، سر نمی زند، چه ایثار جانی و چه مالی!
و اما انفاق از صفات کریمان و انسان های برتر است. انفاق در راه خدا از خصوصیات مومن است. آن هم انفاق تقربي، انفاقی که برای رضای خداست، چنین انفاقی مثل دانه ای است که از آن هفتصد خوشه می روید . مومن هر چه دارد متعلق به خدا و برای رشد خود و خدمت به مردم می خواهد. مومن نسبت به افراد جامعه، احساس مسئولیت دارد براحتی از امکانات خود برای تسهیل زندگی دیگران مایه می گذارد.
6-2 شهادت طلبی
دو آرزوی بزرگ که در روایات مطلوب و پسندیده عنوان شده: یکی بودن در کربلا و شهادت در رکاب امام حسین (علیه السلام) و دیگری فیض جهاد و شهادت در رکاب امام مهدی (علیه السلام) «یا َلیتَنَی کُنتُ مَعَکُم فَاَفُوزَ فَوزاً عَظیماً ». عشق به شهادت از دو چیز سرچشمه می گیرد و دو نتیجه را در زندگی بر جای می گذارد. آن دو چیز: رویگردانی از دنیا و توجه به خدای متعال است. اگر انسان با دوستی دنیا در دلش مقابله کند، خود را از بند آن رها سازد و فریبش را نخورد، بی گمان گام نخست را در این راه برداشته و گام دیگر آن است که دل به محبت خدا دهد،زیرا شهادت لقای الهی است . شهادت در راه خدا از نزدیکترین، سریعترین و شیرین ترین راههای وصول الی الله است.
شهادت طلبي به معناي گذشتن از خود و رسيدن به وصال است. انساني كه با حضرت رابطه دارد در مي يابد كه حضرت نيز عاشق شهادتند، زيرا كه از دنيا روي گرداند و خواهان خدا هستند.
3- راههای رفتاری و عملکردی قرب به حضرت
برای تدبیر همه ی ابعاد انسانی نیاز به مدّبر جامعی است که همه ی مبادی جان را به شکوفایی و کمال برساند. اگر با وجود انسان کامل هماهنگ شد و با اطاعت از ایشان در افق وجود مبارک ایشان وارد شد به عالم دینی مطلوبي وارد خواهد شد. برای راه یافتن به این عالم لازم است که در راه اطاعت ازخدا و امام گام برداشته شود.
1-3 محبت خدا و اهل بیت
انسان برای اینکه ببیندچه کار کند تا خدا و اهل بیت را بیشتر دوست داشته باشند باید ببیند که خدا و اهل بیت چقدراو را دوست دارند، یعنی به ارتباط های متقابل و انس و خوبیها و آثار محبت آنها توجه نمایید .
معنای محبت خدا به بنده این است که حجابها را از قلبش بر می دارد تا با چشم دل او را ببیند و او را برای رسیدن به مقام والای قرب توان می بخشد. محبت خدا تطهیر باطن بنده از غیر اوست خالی کردن وجود بنده از هر مانعی که بین او و مولایش حائل شده است. تا جز با حق و از حق نشنوند و جز با حق نبیند و جز با حق نگوید و همین اراده خداوند نسبت به بنده محبت اوست .
وقتی انسان خدای خویش را شناخت و کمالات مطلقه او را دانست و معتقد به آن شد تمام علاقه و محبتش نسبت به او خلاصه خواهد شد و در او فرود می آید و اگر چیز دیگری را هم دوست داشته باشد به ملاحظه رنگ و بویی است که از محبوب حقیقی، یعنی خدای عزوجل دارد. در این صورت است که محبت عامل بسیار مهمی می شود تا محّب را به محبوب خویش نزدیک کند .
اگر به شیعه دستور محبت ذوی القربی داده شده، حتی آن را به عنوان اجر و پاداش رسالت پیامبر اکرم (صل الله علیه و آله) قرار داده اند، تحصیل آن در اختیاز انسانهاست ولی از طریق علم و شناخت به کمالات آنها که یک امر اختیاری است. البته محبت به تنهایی، نشانه تشیع نیست، بلکه شیعه حقیقی شرایط بسیاری دارد که محبت خالص اهل بیت تنها یکی از آن شرایط است . انسان با محبت می تواند بهتر شود، تبدیل شود و وصل گردد و برسد، چون خمیر مایه ی اتصال محبت است، چون با محبت ساحت از تعلق به بیگانه تطهیر می شود و صفحه ی دل پاک می گردد.
راز بزرگ ارتباط با ولی عصر (علیه السلام) در زمان غیبت، همین محبت است. باید شوق پیدا شود و دوستی حقیقی بدست آید تا به وصال رسید. محبّ واقعی منشأ قرب روحی می شود و نزدیک شدن روحی موجب ارتباط قلبی می گردد .
2-3 اطاعت از خدا و اهل بیت
اطاعت از حضرت حق، نجات دهنده ی انسان از هلاکت ها و سوء خاتمه و موجب حشر و نشر با اولیای الهی است. امر به اطاعت خدا، تشرفی است از جانب خداوند متعال به انسانها تا آنان را از زشتی ها جدا ساخته و به زیبایی ها و کرامت های خود بیاراید .به او نزدیک شوند ودرایجاد رابطه باایشان تلاش نماید.
سیر عرفانی انسان به اطاعت کامل از اوامر و نواهی الهی و به تسلیم خالص در برابر او منتهی می شود، چنانکه عبد خود را نمی بیند و این سیر با اطاعت، انسان را مقصد می رساند و انسان موحد با غیر خدا بیعت نکرده و به غیر خدا دل نسپرده و غیر از او و کسانی که از جانب او، مطاع شمرده شده اند را اطاعت نمی کند که این اطاعت ثمرات و برکات فراوانی به همراه خواهد داشت.
پیامبر اکرم (صل الله علیه و آله) می فرمایند: «الائمه من ولد الحسین من اطاعهم فقد اطاع الله و من عصاهم فقد عصی الله، هم العروه الوثقی و الوسیله الی الله ؛ امامان از نسل حسین (علیه السلام) هستند، کسی که آنان را فرمان برد، خدا را فرمان برده و کسی که آنها را نافرمانی کند، خدا را نافرمانی کرده است، آنان ریسمان مطمئن الهی و راه رسیدن به خدا هستند . انسان با داشتن اطاعت محض از ولی امر، حضرت ولی عصر (عج) به رابطه اصولی و صحیح دست خواهد یافت که بهترین نوع بودن در دنیا است، زيرا تا انسان تسليم نگردد و اهل طاعت نشود به قرب نمی رسد و راهي براي ارتباط نمي يابد.
3-3 تقوی
از صفات پسندیده ای که لازم است به آن مزین شد تقوی است بدین معنا که انسان موجود ی متحرک است که حیاتش حرکت وی است، در این مسیر مهلکه رهایی وجود دارد که او برای حرکت در آن ناچار به داشتن کنترل کننده و بازدارنده است. نیرویی درونی که هنگام تحریک هواها و هوس های درونی و بیرونی او را نگه داری کند، این نیروی نگه دارنده اصطلاحاً تقوا نامیده می شود .
تقوی مرتبه اول انجام واجب و ترک محرمات است و سپس انجام مستحبات و ترک مکروهات. تقوی از سه راه خوف، امید وحبّ به خدا قابل تحصیل است .، عصاره و خلاصه تمام فضایل و پرهیز از هر گونه رذیلت است. بدون تقوا نمی توان به کمالات و مقامات عالیه رسید تا انسان آلوده به محرمات است راه ارتباط و انسانیت برای او فراهم نمی شود. تقوای دینی، تنها انگیزه ای است که به کار انسان صبغه الهی و عبادی می بخشد، بلکه بهترین و مهمترین انگیزه و زمینه برای انجام اعمال صالح می گردد، تقوای کامل در تبعیت از معصوم است که موجب محبوب شدن انسان نزد خداوند است . شخص متقی در اثر یک سلسله برنامه ها، روح خود را آنچنان می سازد که در برابر گناه مصونیت می یابد و روح از مخالفت متنفر می شود و به سبب تقوا خداوند عمل بنده را از نقض و عیب پاک می نماید.
خداوند برای اینکه یک نمونه برای این دستورات کلی نشان دهد، می فرماید: «همیشه با صادقین یعنی امامان خویش باشید. » همچون استاد خطی که در ابتدا دستورات کلی برای طرز نوشتن حروف و کلمات را بیان می کند ولی به این اکتفا نمی کند تا اینکه یک نمونه از بهترین خط زیبا را نوشته، به شاگردان خویش توصیه می نماید که مثل این خط بنویسند. اگر توجه به کلمه ی «کونوا» در آیه شریفه که مفید استمرار و دوام بودن با صادقین است، شود .دانسته خواهدشد که مراد از معیّت و همراهی با امامان، همراهی ظاهر و جسمانی نیست که این معنا نه در زمان حضور معصوم از مردم خواسته شد، نه در زمان غیبت امام عصر (علیه السلام) امکان آنفراهم می شود، پس مراد همان معیّت روحی و معنوی و ارتباط قلبی با ایشان است .
4-3 عبادت
انسان کامل با داشتن عبادت خالصانه راه تقرب واتصال با خداوند رابرای خود فراهم نموده اند پس انسان برای مرابطه با انسان کامل همچون ایشلن باید به انجام عبادات مبادرت ورزد .مقصود از عبادت معنای عام وکلی آن است نه آنکه فقط نماز و روزه مدنظر باشد. بلکه هر عمل مطلوبی که یک فرد به منظور امتثال فرمان خدا انجام دهد و مطابق با دستورات اسلامی باشد عبادت به حساب می آید.عبادت مستمر و ممتد، موجب سیر می شود و حضور در عالم ایمانی را شدت می بخشد . باید در عبادات ، افقی را تعیین نمود و سخت مواظب بود و غافل نشد و آن افق عبارت از اینکه سعی شود در اثر عبادت نفس ، آن چیزی را که به آن اعتقاددارد به فعلیت برساند و با حقایق مورد اعتمادمتحدگردد .
1-4-3 شب زنده داری
حضرت ولی عصر (علیه السلام) از شب زنده داران واقعی وهمیشگی هستند شخص منتظر برای ورود به عالم ایشان باید در شب وسحر باایشان همسو شود. به حضور بردن قلب نیاز به شرایطی خاص دارد، مثل نماز شب خواندن وسحر خیزی ، بعد که قلب توانست به حضور رفتن را بشناسد و راه را پیدا کرد، دیگر امور روزمره ی زندگی نمی تواند او را به کلی از این حالت خارج کند، به همین جهت خداوند به پیامبرش فرمود: در نیمه های شب به پا خیز مگر اندکی از آن ، زیرا « • جذب می کند و در نتیجه انسان خلوت ندارد، اما با شب زنده داری درحقیقت خلوت با خدا و نیل به مقام محمود وارتباظ با انسان کامل برای انسان فراهم می شود .
2-4-3 قرآن خواندن
در عالم هستی، انسانی حاضر است که تالي تلو کتاب خداست. میتوان از طریق او متوجه انوار کتاب خدا شد که از طریق ایشان راه ورود به مقاصد کتاب خدا به بهترین نحو یافت می شود. کسی که به خدا وکتاب خدا ایمان دارد و می خواهد خود را با کتاب خدا هماهنگ کند، باید از انوار وجود مقدس او دستور العمل ورود آیات الهی را بگیرد ، زیرا اصل و باطن معصوم، قرآن است بطوری که خود قرآن نیز می فرماید: « ، • ، ».
یعنی حقیقت قرآن مکنون و غیر قابل دسترس است. توسط مطهرون یعنی «اهل بیت» قابل دسترس و لمس است پس اصل و قلب ولی الله، قرآن است،وانسان هر چه به مقام ولایت نزدیک شودبه قرآن نزدیک تر شده است . وقتي انسان با قرآن تربيت شد تمام جنبه هاي بالقوه او بالفعل شد آنگاه به ارتباط با حضرت خواهد رسيد و به آرامش نهايي دست خواهد يافت.
3-4-3 علم آموزی
یکی از مشخصه های مومن، سخت کوشی او برای جهل زدایی از خویش و تلاش برای کسب آگاهی و افزایش اطاعات مفید در همه ی ابعاد زندگی از جمله در بعد آگاهی های دینی می باشد و از آنجا که مومن یکی از ارکان شخصیت خود را حکمت اندوزی و تحصیل علوم و اطلاعات می داند برای دانش آموزی و جمع و حفظ آگاهی ها تلاش و پیگیری می نماید .
علم زیر بنای معرفت الله و عبودیت است، در روایات آمده: «بالعلم عرف الله و بالعلم عبدالله ؛ بواسطه علم خدا شناخته می شود و بندگی می شود». از طریق علم و مطالعه انسان از کثرت به وحدت سیر می کند و در وحدت با خدا، در همه ی عالم حاضر می شود، چون خدا در همه عالم حاضر است و لذا به نور حضور او انسان در همه عالم حاضر می شود، زیرا این علم نوری است که خدا در دل هر که بخواهد می افکند و هر جانی که با این علم مرتبط باشد، علوم حقیقی به او القا می شود. ولی علوم حقیقی نزد امام است، هر اندازه با امام مرتبط شد از علوم نیز می توان بهره مند شد.
4-4-3 خدمت خلق
از نقاط بسیار حساس در اخلاق اسلامی، حس تعاون و تعاضد و خدمت به مردم، به خصوص خدمت به مومنان و صالحان است. از مجموعه ی تعالیم اسلامی و سیره ی اولیاء استفاده می شود که پس از ادای فرائض، بالاترین وسیله تقرب به خداوند متعال این خصال نیکو است. اولیای خداوند همواره در خدمت مردم بودند و خودشان بر رفع حوائج آنها اقدام می نمودند . اگر مسائل و مشکلات مسلمانان برای مردم اهمیتی نداشته باشد مسلمان نیستند . چون که مسلمانی تنها به اسم و شناسنامه و نماز نیست. بخش عظیمی از محتوای اسلام را نوعدوستی و خدمت به دیگران، کارگشایی برای مشکلات مردم و قضای حاجت گرفتاران تشکیل می دهد .
یاری کردن حضرت صاحب الامر (ع) در زمان غیبت به یاری و خدمت خلق است به هر طریقی که برای منتظر مقدور باشد بوسیله مال یا کمک به بدن، گاهی برآوردن حوائج و برطرف کردن غصه های آنان یا وساطت و شفاعت در حق ایشان و… که این کار مایه ی سرور و خردسندی مولایمان صاحب الزمان (علیه السلام) و موجب قرب به ایشان است .هر اندازه در رفع حوائج مردم قدم برداشته شود به سمت حضرت قدم برداشته خواهد شد وزمینه رابطه ای عمیق فراهم می گردد.
4- توجه امام عصر(عليه السلام) به دلدادگان امام حسين(عليه السلام):
رابطه ي بين حضرت وليعصر(عجل الله تعالي فرجه) و امام حسين(عليه السلام) رابطه اي بسيار عميق و عجيبي است. اين دو نور الهي آنچنان به هم متصل و مرتبط اند كه اتصال به هر كدام انسان را به ديگري ودر نهایت به معبود و محبوب آنها يعني ذات باريتعالي مي رساند .
«زيارت عاشوار» كه از سوي امام محمد باقر(عليه السلام) به شيعيان و شيفتگان تعليم شده است، يكي از عواملي است كه باعث تقرب به سوي امام حسين(عليه السلام) و رابطه با امام زمان(عليه السلام) مي شود. در فرازي از اين زيارت خوانده می شود: «يا ابا عبدالله اني اتقرّب الي الله و الي رسوله و الي امير المومنين و الي فاطمه و الي الحسن و اليك بموالاتك و بالبرائه….» در اين جا بحث از تقرب است: تقرب به خدا و تقرب به معصومين(عليهما سلام)، زيرا اين نورهاي مقدس، اسماي حسناي الهي اند. اين تقرب ورودگاهي مي خواهد كه آن پدر بندگي و عبوديت (ابا عبدالله) و خون خداست. سيد الشهداء كليد آبرومندي و وجيهه شدن در درگاه الهي است ؛ حضرت ولي عصر(عجل الله تعالي فرجه) هر صبح و شام بر جد غريبشان ندبه و گريه مي كنند، پس هر كس هم در اين اوقات به حضرت ملحق شود بسيار مورد توجه ويژه حضرت قرارخواهند گرفت و جزء مقرّبين و دوستان حضرت قرار مي گيرند.
پس يكي از بهترين و سريع ترين راههاي ارتباط با ساحت قدس حضرت مهدی (علیه السلام)، توجه به حضرت ابا عبدالله الحسين(عليه السلام) و تقرب جستن به ايشان است، زيرا كه رابطه ي عميق بين اين دو بزرگوار به قدري عميق است كه توسل و توجه به امام حسين(عليه السلام) زمينه ورود به ساحت حضرت مهدی (علیه السلام)، را فراهم مي نمايد. با خواندن زيارت عاشورا تمام زمينه هاي ارتباط و پيوستگي در انسان متجلي خواهد شد. از سلام و تولي و تبري تا شناخت و شهادت طلبي و… در واقع عاشورا ثمره ي تمامي راههاي قرب و پيوستگي است.
موانع قرب امام عصر (عليه السلام) :
بر اساس فرمایش حضرت علی (علیه السلام) که فرموده اند: «لِکُل شَیٍ آفت» برای هر چیز آفتی وجود دارد. مقوله ارتباط نیز از این قاعده مستثنی نیست. چشم به راهی امام زمان (علیه السلام) و ارتباط با ایشان فضیلت بزرگ و افضل عبادات است. دسیسه های شیطانی و هواهای نفسانی با مانع سازی و آفت زائی، در صدد محو این حالت در انسان یا پوچ نمودن و کم اثر نمودن این ارتباط هستند.
1 - اختصاص دادن ارتباط به رویت فیزیکی
بشر به خاطر آنکه امام زمانش را در دوران غیبت نمی بیند، رابطه با ایشان را رها نموده و به کار و کسب خود مشغول شده است و اگر کسی بگوید: چرا به دستور پروردگار که امر فرموده با آن حضرت رابطه داشته باشید عمل نمی کنید می گویند: که آن حضرت غایب و غیر قابل دسترس هستندنمی توان با ایشان رابطه برقرار کرد. باید گفت: پس چرا خداوند چنین دستوری فرموده اند و ایجاد رابطه با آن حضرت را تنها به زمان حضور و ظهور امام اختصاص نداده اند و از مردم خواسته است که در همه ی زمان ها با نماینده اش رابطه برقرار کرد . خیلی از افراد پیامبر و امامان را دیده بودند ولی به جایی نرسیدند . امام چه پیدا باشد چه پنهان، انسان برای مدد گرفتن از ایشان نیازمند حیات جسمانی ایشان نیست، پس رویت و دیدن فیزیکی حضرت نباید تلاش و هم و غم یک منتظر باشد.
2- عرفان های نوظهور
بشر در این دوران بدنبال گمشده ای است که او را در اين مسیر به سوی کمال هدایت و همراهی نماید، در زمان غیبت که خداوند زندگی ناشناس و غائبانه ای برای نماینده خود بر روی زمین در نظر گرفته، از یک سو عرفان های وارداتی چه از شرق بنام کریشنا، رام الله، سای بابا و چه از غرب بنام عرفان مسیحیت و عرفان سرخپوستی و عرفان یهود و سلسله دراویش تحت عناوین شاه نعمت الهی، گنابادی، نقشبندیه و … جهت اختلافات فکری و اعتقادی و سوء استفاده از انگیزه های مذهبی جوانان، به خصوصس عشق به امام زمان (علیه السلام) در داخل کشور فوج فوج جوانان را با خود می برند . سردمداران این عرفان ها برای نیل جوانان به مقامات عرفانی و به بهانه ارتباط با عالم غیب و رساندن آنها به قله های رفیع در یک شب به جوانان می قبولانند که با « قطب و اصل الی الله » بیعت کنند و دست در دست او بگذارند و به این ترتیب در مسیر انحرافی قرار خواهند گرفت . اما یکی از این فرق انحرافی که رشد و گسترش فراوانی هم میان نوجوانان و جوانان دارد و در راستای آلوده کردن جوان و … گام بر می دارد شیطان پرستی است که نقطه ی مقابل تفکر مهدویت است چون شیطان به عنوان مهمترین مانع از ارتباط با ساحت قدس حضرت مهدی(علیه السلام) است.
3- جهل
یکی از موانع رشد و کمال و ارتباط انسان که مانع حرکت او نیز می شود جهل است. با جهل انسان از وظیفه خود اطلاع ندارد و با همین جهل در مقام عمل هم دچار خطا می شود. شخص جاهل در برخوردها و تشخیص مصادیق نيز دچار خطا و لغزش می شود . جهل از مبانی و جنود شیطان است و مانع تجلی ایمان می شود. دل لبریز از جهل، بازیچه شیطان می شود و این جهل، حتی ایمان ابتدایی را از آدم می گیرد و طوری می شود که شیطان میل باطنی حق جویی را از انسان می گیرد و قلب در این صورت دیگر کاشفیت نخواهد داشت . اصل تمام صفات شیطانی، جهل وگمراهی است وهمینکه شیطان در قلبی حاضر باشد، همان حقیقت شیطانی در آن جا حاضر است.
4- غفلت
از امور خطرناکی که ممکن است دامنگیر هر کسی شود و او را از سعادت دنیا و آخرت ساقط سازد، «غفلت» ،بی توجهی و بی خبری است. غفلت دارای مفهوم وسیع و گسترده ای است که هر گونه بی خبری از( شرایط زمان و مکان که انسان در آن زندگی می کند واقعیت فعلی و آینده و گذشته خویش، صفات و اعمال خود و از پیامها و آیات حق و همچنین هشدارهایی که حوادث تلخ و شیرین زندگی به انسان می دهد) را شامل می شود. غفلت غایب شدن چیزی از خاطر انسان و عدم توجه به آن است. انسانی که دچار غفلت و بی خبری است از امام خود و حجت الهی بی خبر و ناآگاه است از او دور شده و در اثر این بی خبری قلب و روحش مرده است، پس چگونه می توان انتظار داشت که ارتباط قلبی با ساحت قدس امامش برقرارکند. وقتی دل انسان متوجه آن مقام جامع و حقیقت غیبه نیست، نظری هم ازجانب حضرت بر قلب انسان نمی شود، پس کسی که از نظر وتوجه امام زمان (علیه السلام) به قلبش محروم است، از انسانیت محروم است هر چند در ظاهر مودب و منظم و مرتب به آداب انسانی باشد .
5- زمان زدگی
باید برای بالفعل کردن با ورها و متحد شدن با حقایق عالم هستی، از دنیا به عنوان مانع آن هدف گذشت. شاخصه دنیا، زمان است و عامل تحقق حضور در عالم معنا «قلب» است. باید قلب را به صحنه آورد تا ارتباط ممکن شود. هر کس قلب داشته باشد، راه ارتباط و اتحاد را یافته است. وظیفه انسان این است که همیشه در انجام عبادات و باورهای خود، قلب را در صحنه نگه دارد و نگاهش به دنیا نگاه فوق زمانی باشد تا هم راه ارتباط را پیدا کند و هم قلب او حرکت کند .
در روایات به اهل ایمان توصیه شده است «وقت» خود را پیدا کنید و در آن قرار بگیرید تا آزاد از حجاب گذشته و آینده در «حال» و در «حضور» مستقر شوید. حضرت علی (علیه السلام) می فرمایند: «اِنَّ ماضِیَ یَومِکَ مُنتَقل وَ باقِیَهُ مُتَّهَمٌ فَاغتَنِم بالعَمَل ؛ آنچه از روز تو گذشته که دیگر نیست و آنچه هم که باقی است نیامده است که قابل اعتماد نیست، پس وقت خود را جهت عمل غنیمت شمار»..
پس اساسی ترین مانع جهت ارتباط انسان،« زمان زدگی» است که توجه انسان را به گذشته و آینده پراکنده می کند و به جهت این پراکندگی، روح مقام جمع ندارد تا با حضرت روبرو شود .
نتیجه گیری:
ارتباط قلبي با امام عصر (عليه السلام) از مباحث مهم امامت و ولايت است، زيرا قرب و ارتباط با خدا بدون واسطه اي بنام انسان كامل مسير نخواهد بود؛ همچنين انسان جهت رسيدن به هدف خلقتش كه رسيدن به كمال و قرب الي الله است، نيازمند انسان كاملي است كه او را در اين راه ياري نمايد. انسان ابتدا شناخت كاملي از خدا و حجتش پيدا نمايد، زيرا كه بدون شناخت مردن انسان همانند مرگ زمان جاهليت خواهد بود. انسان براي دست يافتن به ارتباط نيازمندآن است كه صفات رذيله را از خود دور نمايد و تلاش جهت آراسته شدن به صفاتي همچون زهد و تقوا و صبر و ايثار و شجاعت و … نمايد. در اين حال به يك انسان معتدل تبديل مي شود. در چنين حالي محبت خدا و اهل بيت در قلب او ريشه دار مي شود و سر تسليم در مقابلشان فرود مي آورد و با اطاعت از اين انوار مقدسه زمينه يك ارتباط معنوي را در خود ايجاد مي نمايد. البته بر سر راه اين ارتباط موانعي وجود دارد از جمله عرفان هاي نوظهور و كاذبی که سعي در جايگزيني ارتباط دارند و در اين راه از جهل مردم و غفلت آنها استفاده مي كنند.
همچنين دنيا و تعلقات دنيايي از غليظ ترين و مهمترين موانع است كه انسان را دچار سرگرداني مي نمايد و از توجه به ساحت قدسحضرت مهدی (علیه السلام) غافل مي كند. در گرو ارتباط معنوي و قلبي با امام عصر(ع) است كه انسان به سعادت و به لقاء الله خواهد رسيد.
همچنين دنيا و تعلقات دنيايي از غليظ ترين و مهمترين موانع است كه انسان را دچار سرگرداني مي نمايد و از توجه به ساحت قدسحضرت مهدی (علیه السلام) غافل مي كند.
فهرست منابع
* القرآن کریم
* قمی، حاج شیخ عباس، کلیات مفاتیح الجنان، موسوی کلانتری دامغانی، ، چاپ دوم، قم، افق فردا، 1379.
1. آصفی، محمد مهدی، انتظار پویا، قم، بنیاد فرهنگی حضرت مهدی موعود.بی تا.
2. اسدی، اکبر، نردبان آسمان، چاپ دوم، قم، قدس، 1376.
3. امین زاده، محمدرضا، اخلاق اسلامی، چاپ اول، قم، در راه حق، 1378.
4. بالا دستیان، محمد امین، جزوه آموزشی امام مهدی در روایات، اصفهان، بنیاد فرهنگی حضرت مهدی موعود، 1382.
5. بروجردی، محمد ابراهیم، ترجمه قرآن کریم، چاپ ششم، تهران، صدر، 1366.
6. بنی هاشمی، محمد، سلوک منتظران، چاپ اول، تهران، مفید، 1381.
7. تمیمی آمدی، عبدالواحد، غرر الحکم و درالحکم، قم، دفتر تبلیغات، 1366.
8. جامعه مدرسین حوزه علمیه قم، قبیله حیله، بی جا، رمضان 1429.
9. جزوه توجهات و عنايات حضرت ولي عصر به شيفتگان امام حسين، اصفهان، بنياد فرهنگي حضرت مهدي موعود.بی تا.
10. جزوه عطر انتظار، اصفهان، بنياد فرهنگي حضرت مهدي موعود، 1382.
11. جوادی آملی، عبدالله، ادب فنای مقربان، چاپ اول، قم، اسراء، 1383.
12. ــــــــــــــــــــــــــ ، مراحل اخلاق در قرآن کریم، قم، اسراء.بی تا.
13. حجازی، جمال الدین، پیام امام زمان (عج)، تهران، مولود کعبه، 1420 ه. ق.
14. رضوی حائری، ابوالحسن،در رواق آفتاب، چاپ دوم، تهران، کتاب نیستان، 1378.
15. شبر، عبدالله، اخلاق شبر، محمدرضا جباران، چاپ هفتم، قم، هجرت، 1380.
16. کلینی، محمد بن یعقوب، الکافی، محمد حسین درایتی، قم، دار الحدیث، 1387.
17. صدر، محمد، تاریخ غیبت کبری، حسن افتخارزاده، تهران، نیک معارف، 1382.
18. طاهر زاده، اصغر ، جزوه ملاقات با امام زمان، خطرها و غفلت ها، اصفهان، لب المیزان.بی تا
19. ـــــــــــــــــــ ، چگونگی فعلیت یافتن باورهای دینی، چاپ اول، اصفهان، لب المیزان، 1390.
20. ـــــــــــــــــــ ، دعای ندبه زندگی در فردایی نورانی، چاپ اول، اصفهان، لب المیزان، 1386.
21. ـــــــــــــــــــ ، زیارت آل یاسین نظر به مقصد جان هر انسان، چاپ دوم، اصفهان، لب المیزان، 1387.
22. ـــــــــــــــــــ ، صلوات بر پیامبر عامل قدسی شدن روح، چاپ اول، اصفهان، لب المیزان، 1378.
23. ـــــــــــــــــــــ ، عالم انسان دینی، اصفهان، لب المیزان، 1388.
24. ـــــــــــــــــــــ ، مبانی معرفتی مهدویت، چاپ اول، اصفهان، لب المیزان، 1385.
25. ـــــــــــــــــــــ ، هدف حیات زمینی آدم، چاپ اول، اصفهان، لب المیزان، 1387.
26. عابدین زاده، محمد، مهدی در قرآن، چاپ اول، قم، لاهیجی، 1380.
27. فعالی، محمد تقی، آفتاب و سایه ها، چاپ اول، قم، نجم الهدی، 1386.
28. قرائتی، محسن، گناه شناسی، چاپ پنجم، وزارت فرهنگ و ارشاد اسلامی، تهران، 1384.
29. قند هاری، هادی، آثار اعتقاد به امام زمان، تهران، منیر، 1386.
30. کامل، سلیمان، روزرهایی، لطیف رشیدی، تهران، ارمغان طوبی، 1386.
31. کریمی قمی، حسین، آینه اسرار، چاپ سوم، قم، مسجد مقدس جمکران، 1380.
32. لوح فشرده ی موعود، مرکز تحقیقات رایانه ای حوزه علمیه اصفهان.
33. مجلسی، محمد باقر، بحار الانوار، چاپ سوم، تهران، دارالکتب الاسلامیه، 1382.
34. محدثی، جواد، اخلاق معاشرت، چاپ دوازدهم، قم، بوستان کتاب، 1386.
35. ــــــــــــــــــ ، بر کرانه چهل حدیث امام خمینی (ره)، چاپ اول، قم، هاجر، 1389.
36. مطهری، مرتضی، حکمت ها اندرزها، چاپ سوم، تهران، صدرا، 1387.
37. ، ماهنامه مبلغان، معاونت تبلیغ حوزه ی علمیه قم 102، بی جا، ربیع الثانی، 1429.
38. ممدوحی کرمانشاهی، حسن، شناخت و شهود، چاپ اول، قم، بوستان کتاب.بی تا.
39. موسوی اصفهانی، محمدتقی، مکیال المکارم، سید مهدی حائری قزوینی، قم، مسجد مقدس جمکران، 1383.
40. مولوی نیا، محمد جواد، سیمای مهدویت در قرآن، چاپ اول، قم، عصر، 1381.
41. مهدوی کنی، محمدرضا، نقطه های آغاز در اخلاق عملی، چاپ بیست و یکم، تهران، دفتر نشر فرهنگ اسلامی، 1387.
42. مهدوی، ابوالحسن، هدف خلقت، اصفهان، محبّان، 1383.
43. نعمانی، محمد ب ابراهیم، الغیبه النعمانی، چاپ اول، تهران، صدوق، 1397ه. ق.
44. نعمتی، علیرضا، راهی به سوی نور، چاپ هشتم، قم، خورشید مکه، 1380.
45. نیلی پور، مهدی ، بهشت اخلاق، اصفهان، چاپ چهارم، موسسه تحقیقاتی حضرت ولی عصر، 1387.
46. یوسفیان، مهدی، جزوه آموزشی امام مهدی در قرآن، بنیاد فرهنگی حضرت مهدی موعود، اصفهان، 1382.
47. پایگاه اطلاع رسانی حوزه http:/www.hawzeh.net
فرم در حال بارگذاری ...