مهربانی
روزی گوسفندی از میان گله حضرت موسی علیه السلام فرار کرد و سر به بیابان گذاشت.
حضرت به دنبال آن گوسفند به راه افتاد و از گله دور شد. بالاخره گوسفند خسته شد و موسی علیه السلام او را گرفت، آن گاه گرد و غبار سر و روی گوسفند را پاک کرد و دست مرحمت بر او کشید و او را همچون یک مادر نوازش کرد و با کمال مهربانی به گوسفند گفت:
به من رحم نکردی؛ ولی چرا به خودت ستم کردی.
وقتی خداوند صبر و تحمل موسی علیه السلام را دید، به فرشتگانش فرمود: موسی شایسته مقام پیامبری است.
داستان های مثنوی، ج 4، ص 113 - 114.
+خیلیا این داستان رو خوندن یا شنیدن.
++ ولی این جمله اینقدر قشنگ بود که دلم نیومد نذارم «به من رحم نکردی؛ ولی چرا به خودت ستم کردی.»
+++ واقعا حضرت موسی علیه السلام خیلی شیرین زبان (: بوده . کلیم الله
نظر از: حضرت مادر (س) [عضو]
خدایا ما به خودمان ستم کردیم تو به ما رحم کن
پاسخ از: ریاحی [عضو]
نظر از: سایه [عضو]
سلام حدیث جان
من تا به حال این داستان رو نشنیده بودم :)
عالی بود ممنونم :)
پاسخ از: ریاحی [عضو]
نظر از: Mim.Es [عضو]
پاسخ از: ریاحی [عضو]
نظر از: تســـنیم [عضو]
سلام
چه قشنگ بود خوشمان آمد!
میگما حدیث جانم نیومدی نظرت را به روزرسانی کنی !
پاسخ از: ریاحی [عضو]
نظر از: دهسنگی [عضو]
سلام ممنون از وبلاگ زیباتون
منتظر نگاهتون هستم
التماس دعا
یاعلی(علیه السلام)
پاسخ از: ریاحی [عضو]
فرم در حال بارگذاری ...