• 1
  • ...
  • 14
  • 15
  • 16
  • ...
  • 17
  • ...
  • 18
  • 19
  • 20
  • ...
  • 21
  • ...
  • 22
  • 23
  • 24
  • ...
  • 83

وقتی معلمی شغل می شود، نه عشق !

ارسال شده در 14ام اردیبهشت, 1398 توسط ریاحی در فرهنگی

اتوبوس توی ایستگاه ایستاد. دوتا خانم سوار شدند. کادوهای بزرگ و کوچک توی دستشان راه رفتن بین صندلی ها را برایشان سخت کرد. بالاخره نشستند.

درست روبروی من.

روز معلم و کادوهای شاگردان.

کادوها را روی پا هایشان جا دادند. یکی شان گفت: «بذار ببینم بهم چی داده.»

در کیفش را باز کرد.

یک کادوی کوچک

کاغذ کادو پیچ نبود. یک کاغذ زرد رنگ کوچک، هدیه را مخفی کرده بود. بدون هیچ ظرافتی کاغذ را پاره کرد.

دو تا انگشتش را حریصانه برد ته کاغذ.

یک کارت پرستال دست ساز.*

انگشتانش را روی کارت نگه داشت. چشمانش را انداخت روی صورت همکارش.یک نگاه معنی دار.

لپهایش را تو داد.

همکارش خندید: «چیزی نمی داد که آبروش بیشتر بود.»

 

+ چقدر دوست داشتم دستان آن دانش آموز را ببوسم.

++ تصور می کنم احساس آن دانش آموز را که با چه عشق و خجالتی بین آن همه کادوی بزرگ و رنگارنگ کادوی کوچک تک رنگش را می دهد دست معلمش.

 

* یک کاغذ ساده که رویش نوشته شده؛ معلم عزیزم روزت مبارک!

روز معلم عشق کادو
8 نظر »

سرم داد بزن!

ارسال شده در 8ام اردیبهشت, 1398 توسط ریاحی در فرهنگی

 از خواب بیدار می شوم.

به ساعت نگاه می کنم. حساب می کنم چند دقیقه ی دیگر آفتاب می زند. وقتی نمانده، بدو می روم توی دستشویی. وضو می گیرم.

نمازم تمام می شود. به ساعت نگاه می کنم. هنوز آفتاب نزده…

گیج خوابم. تصویر فیلم دیشب هنوز توی ذهنم جا خوش کرده است.

چادر نمازم را بر می دارم و می چپانم توی کشو. دوباره می افتم روی تشک.

ساعت هشت و نیم است. بیدار می شوم و بدو می روم توی آشپزخانه. به ترتیب کارهای روزم

صبحانه

کارهای خانه

مطالعه

نماز

م…

غ..

ت…

م…

ق..

ح..

نوشتن

نماز

شوهر وارد خانه شد.

تمام

دوباره یادم رفت خدایم را صبح و عصر یاد کنم.

یادم رفت برای هر کاری بسم الله الرحمن الرحیم بگویم.

یادم رفت با آقایم تجدید بیعت کنم.

سلام های بعدِ نمازم؛ طوطی وار بود.

برای چادرم با مادر پهلو شکسته بیعت نکردم. مدد نجستم.

یادم رفت با مولا علی علیه السلام تجدید بیعت کنم. بخواهم تا وساطت کند پیش همسرش زهرا تا برایم نجابت هدیه بیاورد. آخر آن ها دست و دلبازند.

چقدر قانعم!

خدا را بین کارهای روزانه ام فراموش کرده ام.

به نماز های یومیه بسنده کردم با چند مستحبی کوچک.

قرآن روی میز چقدر ورق هایش تمییز و دست نخورده است.

شعبان از نیمه گذشت…

 

بطالت
15 نظر »

باتری!

ارسال شده در 1ام اردیبهشت, 1398 توسط ریاحی در فرهنگی

باتری تکان خورده بود و سیم اصلی اش قلب را زخم کرده بود.

زخمش هم عفونت. عفونت سیم را بالا زده بود و داشت رابطه اش با قلب قطع می شد.

آمبولانس آمد،

اما دیر

با عجله مادر را توی آمبولانس گذاشتند. خودش هم خزید کنار تختش. گریه امانش نمی داد.

مرد سرم را بالا نگه داشته بود. آمبولانس راه افتاد. صدای آژیرش، قلبش را زیر و رو  کرد.

مرد خیلی آرام گفت: نگران نباشید. ان شاالله به موقع می رسیم. مادرتونن؟

سرش را تکان داد و به زور جواب داد: بله…

آمبولانس ایستاد.

مرد زد به شیشه: چی شده؟

راننده گفت: نیمه ی شعبانِ دیگه. جلوی ماشین ها رو می گیرن شربت و شیرینی میدن. ترافیکِ…

دختر زیر لب زمزمه کرد: یا الله یا محمد یا علی یا فاطمه یا صاحب الزمان ادرکنی و لا تهلکنی…

دوباره

دوباره

دوباره

صدای ترقه توی هوا پیچید…

مادر تکانی خورد…

دختر یک مرتبه حس کرد قلب خودش ایستاد…

صدای مرد را شنید: این چه جور شادی کردنِ؛ خود امام زمان راضی نیست به خدا…

دختر صدا زد: یا امام زمان …. مادرم…

آمبولانس یواش یواش راه افتاد…

رسیدند.

.

.

.

دکتر از اتاق عمل بیرون آمد: حالش خوبه، نگران نباشید. امشب باید تحت مراقبت  باشه.

دختر به پدر نگاه کرد: قربونِ امام زمانم برم. صداش کردم، جوابمو داد.

+این داستان واقعی نیست.

باتری قلب شربت و شیرینی قلب مراسم نیمه شعبان
14 نظر »

مهربانی

ارسال شده در 17ام فروردین, 1398 توسط ریاحی در فرهنگی


روزی گوسفندی از میان گله حضرت موسی علیه السلام فرار کرد و سر به بیابان گذاشت.
حضرت به دنبال آن گوسفند به راه افتاد و از گله دور شد. بالاخره گوسفند خسته شد و موسی علیه السلام او را گرفت، آن گاه گرد و غبار سر و روی گوسفند را پاک کرد و دست مرحمت بر او کشید و او را همچون یک مادر نوازش کرد و با کمال مهربانی به گوسفند گفت:

به من رحم نکردی؛ ولی چرا به خودت ستم کردی.


وقتی خداوند صبر و تحمل موسی علیه السلام را دید، به فرشتگانش فرمود: موسی شایسته مقام پیامبری است.

داستان های مثنوی، ج 4، ص 113 - 114.

+خیلیا این داستان رو خوندن یا شنیدن.

++ ولی این جمله اینقدر قشنگ بود که دلم نیومد نذارم «به من رحم نکردی؛ ولی چرا به خودت ستم کردی.»

+++ واقعا حضرت موسی علیه السلام خیلی شیرین زبان (: بوده . کلیم الله

حضرت موسی علیه السلام داستانهای مثنوی معنوی رحم شبانی مهربانی
10 نظر »

سال نو مبارک!

ارسال شده در 29ام اسفند, 1397 توسط ریاحی در فرهنگی

سلاااام.

امروز 29 اسفند ماه سال 1397 است و قرار است سال 97 حول ساعت یک و نیم شب،  گردش زمین را بدهد دست سال 1398 و خودش برود.

برود در گذشته ها و خاطراتمان.

حالا من هستم و کلی کار. فکر که می کنم کلی کار است که نکرده ام.

مثلاً 

اتاق بغلی مانده آخرین تمییز کاری اش. هنوز گلی که شهرداری رایگان داده را توی باغچه نکاشتیم و توی گلدان مانده است.

این چند کتاب را هنوز نخوانده ام.

حضرت علی علیه السلام

اوصيكم بتقوي الله و نظم امركم

 نظم انجام گرفتن كارها در زمان خود و در جاي خود است كه هر چيزي بجاي خويش نيكوست.

و الگو می دهند:

ذلک القران…و نظم ما بينکم.
اين قرآن … و برنامه نظم در کارهايتان است.

فرصت اندک است و افق هدفهایمان در بی کرانه هاست.

باید دست جنبانید و اولویت بندی کرد و هر کاری را سر جایش انجام داد. و گرنه سال 98 هم من جامانده را همان طور که بودم البته خسته تر، رنجورتر و سال خورده تر می دهد به دست سال 99 و من انگشت به دهان می گزم و با دست خالی به رو به رو مبهوت می مانم.

برنامه ریزی بی نظمی بی هدفی درجا زدن
6 نظر »
  • 1
  • ...
  • 14
  • 15
  • 16
  • ...
  • 17
  • ...
  • 18
  • 19
  • 20
  • ...
  • 21
  • ...
  • 22
  • 23
  • 24
  • ...
  • 83

جستجو

موضوعات

  • همه
  • مدرسه علمیه ریحانه
  • آموزش
  • فرهنگی
    • اعیاد
    • سوگواری ها
  • پژوهش
    • پایان نامه و مقاله
    • معرفی منابع
    • آموزش PowerPoint و Word
  • متفرقه
  • مهدویت
  • فرقه های ضاله
  • تربیت فرزند
  • طب اسلامی

آخرین مطالب

  • استوری
  • صلوات
  • #- نقل‌ از خود خدا #- پژوهش مدرسه ریحانه
  • #- معرفی کتاب
  • #- معرفی کتاب
  • معرفی کتاب
  • معرفی کتاب
  • معرفی کتاب خاطرات
  • نیم ساعت های طلایی #کتاب #کتابخوانی
  • #-کتاب‌هایی که سردار سلیمانی برای خواندن توصیه کرد

آرشیوها

  • تیر 1400 (2)
  • اسفند 1398 (6)
  • بهمن 1398 (13)
  • دی 1398 (7)
  • آذر 1398 (14)
  • آبان 1398 (11)
  • مهر 1398 (17)
  • شهریور 1398 (13)
  • تیر 1398 (4)
  • خرداد 1398 (3)
  • اردیبهشت 1398 (3)
  • فروردین 1398 (1)
  • بیشتر...

مطالب پربازدید

  • بهشت زیر پای مادران است.
  • بررسی عفو و بخشش در اجتماع از دیدگاه قرآن و روایات (مؤلف: سمیرا نوروزی)
  • آیین برهمایی
  • مقر کتاب (اصفهانی ها بشتابید، البته به درد همه می خوره)
  • شناخت راههای ارتباط قلبی باساحت قدس حضرت مهدی (عج الله)
  • راست چین کردن خط پاورقی در ورد
  • ملعونین بند آخر زیارت عاشورا
  • سیب نیم خورده؛ نماد اپل
  • ثبت نام حوزه های علمیه خواهران (حوزه علمیه ریحانه)
  • تغییر رنگ اعراب در ورد
  • سیب نیم خورده؛ نماد اپل
  • نوشتن شعر در ورد
  • گزارش کار در هفته کتاب و کتاب خوانی
  • آموزش پاورپوینت(2)
  • طالع بینی زن آبان ماه

پیوندهای وبلاگ

  • مِهر و فِهر
  • شمیم آسمان(پژوهش)
  • کوثر ولایت
  • طلبه نگار
  • موج تشنه؛(آموزش جامعی از مقدمات عمومی رایانه )
  • معارف
  • گروه فرهنگی المیزان

کوثربلاگ سرویس وبلاگ نویسی بانوان • تماس