یک مادر شوهر می گوید
عروسم همچون دخترم نیست. باورم نمیشد بعد از نقش عروسی و مادری حالا باید مادر شوهر باشم.
عروسم همچون دخترم نیست. با اجازه باید به اتاق دخترم می رفتم. حالا با اجازه باید به خانه ی عروسم بروم. هیچ وقت سر کیف دخترم نمی رفتم. حالا هم سر کمد، یخچال و خصوصی های عروسم نمی روم.
او باید با پسرم تنهایی به گردش برود، به خرید برود. گاه هم که ما به سفر، گردش یا تفریح می رویم از آن ها می خواهیم با ما همراه شوند.
حالا او بهر امید به خانه پسر من آمده. قرار نیست به بهانه ی مادر پسر آنچنان لحظه لحظه در کنار پسرم باشم که آرامش را هم از او و هم از عروسم بگیرم.
+آنچه برای خود می پسندی برای دیگران بپسند وآنچه برای خودت نمی پسندی نیز برای دیگران هم نپسند.
پاسخ از: ریاحی [عضو]
نظر از: تســـنیم [عضو]
سلام آفرین به این مادر شوهر .
خدا همه ی مادر شوهرا رو حفظ کنه و بهشون سلامتی و عاقبت بخیری بده .
پاسخ از: ریاحی [عضو]
نظر از: ربیع الانام [عضو]
پاسخ از: ریاحی [عضو]
سلام.
الگوی بسیار زیبایی ارایه دادی عزیزم
پاسخ از: ریاحی [عضو]
نظر از: Mim.Es [عضو]
پاسخ از: ریاحی [عضو]
فرم در حال بارگذاری ...
سلام
مادری که اینقدر خونه دختر شغریبی یم کنه که حتی نمی تونه در یخچال خونه دخترش باز کنه ،معلومه که خیلی با دخترش صمیمی نبوده و نیست
بهتره برگرده و ببینه کجای کار اشتباه رفته